Document Type : Original Article
Authors
1 ph. d student of comprative interpretation &co-researcher of almostafa international research institute
2 ph. d student of comprative interpretation
نقش مولانا علی نقی نقوی لکهنوی،در گسترش تفسیر و علوم قرآن در شبه قارۀ هند
رئیس اعظم شاهد[1]
طاهره بتول[2]
چکیده
مولانا سید علی نقی نقوی، از سلسلۀ سادات و خانوادۀ اجتهاد (از خاندان سید دلدار علی غفرانمآب که در هند شهرت به خاندان اجتهاد دارند) ،یکی از قرآن پژوهان و مفسران معاصر برجستۀ شیعۀ شبه قارۀ هند است که شناسایی و شناساندن فعالیتهای قرآنی وی، برای جامعۀ علمی در راستای بازشناسی تلاشهای تمدنساز شیعی از اهمیت قابل توجهی، برخوردار است. ایشان با نگارش تفسیرفصل الخطاب و ارائۀ نظریاتی در تبیین و تفسیر آیات و نیز پرداختن به علوم قرآنی در مقدمۀ تفسیرش، نقشی مهم در گسترش علوم قرآنی و علم تفسیر ایفا کرده است. وی علاوه بر داشتن آثار و تالیفات، شاگردانی فعال و تاثیرگذاردر عرصۀ قرآنی، پرورش داد. نوشتار حاضر پژوهشی، اسناد محور است که جایگاه و ویژگیهای تفسیر فصل الخطاب و روش و گرایش تفسیری مولف را با روش توصیفی ـ تحلیلی، مورد ارزیابی قرار داده است.
واژگان کلیدی: قرآن؛ شبه قارۀ هند؛ علی نقی نقوی؛ تفسیر فصل الخطاب.
مقدمه
قرآن کریم ،در عصر کنونی یگانه کلام الهی برای هدایت و سعات دنیوی و اخروی در دست بشر است که از هر گونه تحریف مصون مانده . این کلام الهی از زمانی که به صورت معجزۀ همیشگی نازل شد با اینکه دارای ویژگی هدایت عمومی مردم است لکن برای تبیین آن، طبق آیۀ 44 سورۀ نحل آخرین پیامبر(ص) ، مامور بوده است و لذا نخستین مفسر کامل و همه جانبۀ این متن الهی خود پیامبر گرامی اسلام(ص)است . بعد از ایشان، مطابق حدیث معروف ثقلین، امامان معصوم و اهلبیت(ع)میباشند، این متن دست نخورده و ، وحیانی برای همۀ انسانها است و از این لحاظ اقیانوسی بیکران است که همگان به مقدار توانایی علمی و سعۀ وجودی از آن بهره میجویند . چنانچه در روایات به این امر اشاره شده است که قرآن را عبارت، اشارات، لطایف و حقایقی است. عبارت آن برای عوام، اشارات آن برای خواص، لطایف آن ویژۀ اولیاء و حقایق آن مخصوص انبیا و پیامبران است(مجلسی:1403، 92/ 103).
از آنجا که این متن وحیانی، از جهت معانی دارای بطون و لایه لایه است ، افراد بر اساس منابع (موهبتی و کسبی)، دانش، تلاش و توان خود از این سفرۀ الهی خوشه چینی میکنند. از این روی، مفسران از زمان نزول کتاب الهی، تاکنون از جنبههای گوناگون برای تبیین آیات تامل و تفکر کرده و با روش و گرایشهای مختلف، فهم خود را در قالب کتب تفسیری، ارائه کرده اند و در زمینهسازی تمدن و فرهنگ اسلامی و پیشرفت علوم ، نقش عمدهای را بر اساس متن کتاب الهی، ایفا نمودهاند. در سرزمین شبه قارۀ هند نیز؛ مانند بقیۀ مناطق اسلامی، اسلام بر اساس کتاب الهی، گسترش یافت . مفسران گرانقدر بومی و غیر بومی، با نگارش تفاسیر ـ طبق نیازمندیهای مخاطب در این سرزمین پهناور ـ نقش عمدهای را در برپایی فرمانراویی حاکمان مسلمان داشتهاند. در ترویج و گسترش مکتب اهل بیت:مفسران برجستهای؛ مانند طاهر دکنی، شیخ مبارک ناگوری، فیضی، ابوالفضل علامی، حزین لاهیجی، سید دلدار غفرانمآب، شهید نور الله شوشتری، سید ابوالقاسم حائری، سید علی حائری، حسین بخش جارالله، نقش ممتازی داشتهاند. از دیگر عالمان شیعی که در گسترش و ترویج علوم قرآنی و فرهنگ قرآن و اهل بیت: در سرزمین هند تلاش کرده، مولانا سید علی نقی نقوی است. ایشان با نگارش تفسیر فصل الخطاب قدمی در این راه برداشت که از زمان نگارش تا کنون، چندین بار چاپ شده و مورد استفادۀ عموم مردم و خواص قرار گرفته است . از نظر محتوای روانی و سلاست قلم، مورد توجه عامۀ مردم است. نوشتار حاضر، به نقش مولانا سید علی نقی نقوی و نگارش تفسیر فصل الخطاب در گسترش علوم قرآنی درمیان مسلمانان شبه قارۀ هند پرداخته است.
پیشینه
دربارۀ نقش مولانا سید علی نقی نقوی، در ترویج و گسترش علوم قرآنی در شبه قارۀ هند، تا جایی که نگارندگان مطالعه داشتهاند،گزارش علمی مکتوب اسناد محور، یافت نشده است. البته در کتاب تذکرۀ علمای امامیۀ پاکستان و در کتاب بر صغیر کی امامیه مصنفین، آقای حسین عارف نقوی، تا حدودی به زندگینامۀ مولانا سید علی نقی نقوی، به عنوان نگارندۀ تفسیر فصل الخطاب، پرداخته است .همین طور سید شاهوار حسین امروهی، در کتاب تذکره مفسرین امامیه( امروهی:2009، 418-423) و در کتاب تالیفات شیعه در شبه قاره هند، اشاراتی به آن داشتهاند. همچنین در سایتهای اینترنتی چنانچه در ذکر منابع، اشاره شده است ، پراکنده دربارۀ زندگینامۀ مولانا نقوی و نویسندۀ تفسیر، اشاره شده است. با این وصف هنوز آنچه در خور شأن این اثر و نویسندۀ آن است به جامعۀ علمی ـ فرهنگی ارائه نشده است و نوشتار حاضر، در صدد پر کردن این خلاء، برآمده است.
1-1. تولد و نسب
علامه، سیدعلینقینقوی، یکی از برجستهترین عالمان مفسر و محقق شبه قارۀ هند به شمار میرود. ایشان به تاریخ 26 رجب سال 1323 ق، در یکی از شهرهای مشهور هند، به نام لکهنو و در خانوادۀ علمی و ادبی (که این خانواده به خاندان معروف هند «خاندان اجتهاد» نسبت دارد) دیده به جهان گشود. نسب سیدعلی نقی نقوی ، با بیست و هفت واسطه، بدین گونه «سیدعلی نقی نقوی فرزند سید ابوالحسن بن ابراهیم بن محمد تقی بن حسین بن سید دلدار علی بن محمد معین بن عبد الهادی بن ابراهیم بن طالب بن مصطفی بن محمود بن ابراهیم بن جلالالدین بن زکریا بن جعفر بن تاجالدین بن نصیر الدین بن علیم الدین بن علم الدین بن شرف الدین بن نجم الدین بن علی بن ابی علی بن ابی یعلی محمد بن ابی طالب حمزة بن محمد بن الطاهر بن جعفر ابن الامام علی الهادی الملقب بالنقی بالنون العسکری بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی الحسین بن علی بن ابی طالب(ع)الرضوی النصیرآبادی» ؛ به امام علی النقی(ع) ، میرسد و از سادات فاطمی کسانی که نسب آنها به امام علی نقی(ع)میرسد، نقوی گفته میشود.(امین:1403، 6/ 425)
بزرگان و اجداد سیدعلی نقی نقوی، مدتی طولانی در ایران زندگی میکردند. آنان در سبزوار که آن زمان به بیهق شهرت داشت، ساکن بودند. نخستین کسی که از این خاندان به هندوستان آمد، جد چهاردهم ایشان، سید نجمالدین بود که وی از فرماندهان فاتح لشکر سلطان محمود غزنوی، بود. وی پس از فتح روستای تباک لوبر، همراه فرزندان خود در آنجا اقامت گزید و نام آن شهر را به نام جد خود، سید نصیرالدین به نصیرآباد ،تغییر داد (کرجی:1394).
1-2. سفر به عراق همراه خانواده
پدر بزرگوار سید علی نقی نقوی، سیدابوالحسن نقوی، نیز عالمی روحانی بودند. مولانا علینقی، در سال 1327 ق، همراه با خانوادۀ خود اولین سفر زندگیش را در چهار سالگی، آغاز کرد و عازم سفر عراق شد . درعراق، اقامت گزیدند و به خاطر تحصیل، همراه پدر وارد حوزۀ علمیۀ نجف اشرف، گردید. ایشان آموزش ابتدایی دینی؛ مثل قرآن و قرائت قرآن و... را از نجف اشرف عراق شروع کرد. در سال 1332 ق، زمانی که مولانا نقوی، نه ساله بود، همراه با پدرش از نجف به هند بازگشت(امروهی، همان،418).
1-3. بازگشت به وطن و تحصیلات
پس از بازگشت به هند، مولانا نقوی، تحصیلات ابتدایی خود را در خانه و نزد پدر بزرگوارش آغاز کرد. همچنین از مولانا سید محمد معروف به میرن، نیز کسب فیض کرد . سپس در یکی از حوزههای علمیۀ معروف هند، سلطان المدارس و جامعۀ سلطانیه، مشغول به فراگیری علوم دینی شد و همزمان در حوزۀ مشهور دیگری در هند به نام مدرسۀ علمیۀ ناظمیه، درسخواند. وی از هر دو حوزۀ علمیه، سند و مدرک فارغ التحصیلی و مدرک ممتاز الافاضل را دریافت کرد. ایشان در آن زمان یکی از پر تلاش ترین طلبهها در هر دو حوزۀعلمیه به شمار میرفت . در زبان عربی تاحدی مهارت داشت که به این زبان شعر میسرود. نمونۀ اشعارش را میتوان در کتاب الغدیر علامه امینی، جلد هفتم، ملاحظه کرد (امینی:بیتا،7 /405). مولانا نقوی، در زمان تحصیل در حوزههای علمیۀ هند از استادان برجسته، از جمله نجم العلماء مولانا سید نجم الحسن و سید محمد باقر، بهره برد (امروهی، همان،418).
1-4. سفر به حوزه علمیه نجف اشرف
مولانا علی نقی نقوی، بعد از اینکه از درس در حوزههای علمیه در هند فارغ التحصیل شد، برای ادامۀ تحصیلات خود در سال 1345 ق، عازم سفر به حوزۀ علمیۀ نجف اشرف شد . پنج سال در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی بود . در این دورۀ پنج ساله از اساتید برجستۀ آن زمان از جمله آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیه الله نائینی و آیهالله سید ضیاء عراقی و... بهره برد. وی همزمان با تحصیل در نجف اشرف، از فعالیتهای پژوهشی نیز غافل نبود و آثار مفیدی را تالیف کرد. از جمله کتابهایی که مولانا نقوی، در نجف اشرف نوشت؛ نخست کتاب کشف النقاب عن عقاید عبد الوهاب، علیه وهابیت بوده است . اثر دیگر وی اقالة العاشر فی اقامة الشعائردربارۀ اثبات جواز شرعی عزاداری سید الشهداء7 و کتاب السیف الماضی علی عقاید الاباضی در پاسخ و رد فرقۀ خوارج را نگاشت.( همان،420-421)
1-5. اجازه های اجتهاد و مشایخ
مولانا سید علی نقوی، در زمان اقامت در نجف اشرف، در درس آیات عظام شرکت کرد و از آیات عظام آن زمان همچون آیة الله میرزا محمد حسن نائینی، آیة الله شیخ عبد الکریم یزدی، آیة الله محمد حسین اصفهانی، آیة الله سید ابرهیم معروف به میرزا آقای شیرازی، آیة الله شیخ ضیاء الدین عراقی، سیسد محسن امین عاملی، شیخ محمد جواد بلاغی، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء و سید عبد الحسین شرف الدین موسوی، اجازۀ اجتهاد را دریافت نمود. آیة الله میرزا محمد حسین نائینی، دربارۀ مولانا نقوی نوشت: " بلغ مرتبة سامیة من الاجتهاد مقرونه بالصلاح والرشاد". آیة الله شیخ عبد الکریم در تایید نوشتۀ میرزا نائینی نوشت: "صح ما رقمه دامت برکاته" و آیة الله شیخ محمد حسین اصفهانی، مینویسد: " فاز بالمراد و جاز مرتبة الاجتهاد"، آیة الله سید ابراهیم معروف به میرزا آقای شیرازی نوشت: "صعد زروة الاجتهاد مشفوعة بالصلاح والسداد ضلیعا برد الفروع الی الاصول وتطبیق الدلیل علی المدلول" و آیة الله شیخ ضیاء الدین عراقی دربارۀ ایشان نوشت: "جدوا اجتهد الی ان بلغ مراتبه و وصل الی مرتبة الاجتهاد والاستنباط" و همچنین آیات عظام دیگر نیز عبارتهای مشابه را دربارۀ صلاحیت استنباط و اجتهاد مولانا علی نقی نقوی، نوشتهاند(امروهی، همان،418-419)
همچنین سید علی نقی نقوی، از بسیاری از بزرگان علم و اجتهاد، اجازهی روایت دریافت کرد که برخی از آنها عبارتاند از: ۱ـ سید کلب مهدی هندی فرزند سید کلب باقر هندی( م ۱۳۴۹ ق (( مرعشی نجفی:1373، 117)۲ـ سید علی هادی ابوالحسن نقوی لکنهوی(همان) ۳ـ سید حسین سیدالعلماء لکنهوی ۴ـ شیخ آقا بزرگ تهرانی نویسندۀ الذریعه الی تصانیف الشیعه ۵ ـ شیخ فدا حسین قرشی هندی ( مرعشی،همان،2 /446) شیخ سراج الدین حسن، فرزند عیسی قرشی، معروف به شیخ فدا حسین یمانی از عالمان بنام هند، است ۶ ـ سید هبة الدین شهرستانی (م ۱۳۸۶ ق)(همان) ۷ ـ سید محسن امین عاملی که در سال ۱۳۴۷ ق، در نجف اشرف به ایشان اجازۀ روایت داده است ۸ ـ سید حسن صدرالدین (م ۱۳۵۴ ق) نویسنده (جلالی حسینی:1324، 65) ۹ـ سید شهاب الدین مرعشی نجفی۱۰ـ سید محمدهادی بجستانی خراسانی (م ۱۳۶۸ ق) ۱۱ـ سیدعبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی (م ۱۳۷۷ق) نویسنده المراجعات در سال ۱۳۵۴ ق به سید علی نقی نقوی اجازۀ روایت داد و علامه نقوی آن اجازه نامه را به الثبت الموسوی فی اجازة النقوی نامید( همان، 56- 84 ) 1۲ـ محمد، فرزند رجب علی تهرانی عسکری (م ۱۳۷۱ ق) نویسنده الصحیفة المهدویة والفوائد العسکریة ( تهرانی:1403، 1/ 240) ۱۳ـ محمدرضا نجفی اصفهانی مسجد شاهی (م۱۳۶۲ ق) نویسنده ی وقایة الاذهان(نجفی اصفهانی: 1413، 38).
1-6. بازگشت به هند و فعالیت های علمی و فرهنگی
مولانا نقوی، پس از باز گشت از عراق، در دانشکدۀ ادبیات عربی دانشگاه لکهنو ، بهعنوان استاد، انتخاب شد و نزدیک به بیست و هفت سال در آن دانشکده، تدریس کرد(همان). پس از آن در دانشکدۀ الهیات دانشگاه علیگره (که یکی از مشهورترین دانشگاه هند به شمار میرود)، استادیار شد و در آنجا به درس و تدریس پرداخت(همان).ایشان همزمان استادیار و سخنران بسیار ماهر و عالی بودند. خطابههای زیادی از ایشان به جای مانده است که هنوز هم مورد استفادۀ مردم قرار میگیرد. ایشان، برای سخنرانی به مناطق مختلف هند و پاکستان می رفتند و از مکتب اهلبیت:دفاع میکردندو این مکتب را ترویج ، میدادند(همان).
1-7. برخی از شاگردان
مولانا علی نقی نقوی، در مدت تدریس علوم دینی، بسیاری از افراد برجسته را تربیت کرد که این افراد برای جامعۀ هند و پاکستان، افتخارآفرین شدند. البته نام چند نفر از شاگردان وی، در کتابهای تراجم، ثبت نشده است که عبارتاند از:
1- سید نذر حسین نقوی، در سال ۱۹۱۴ م، در شهرسرگودها پاکستان ،به دنیا آمد. وی مدتی در شهرگوجرا نواله پنجاب، زندگی و سپس برای تحصیلات علوم دینی به هندوستان هجرت کرد و در شهر لکنهو رحل اقامت گزید. از عالمان آن شهر، بهویژه عالم بزرگوار آن زمان، سید علی نقی نقوی بهرههای فراوان برد. او از مبلغان علوم دینی موفق در پاکستان است( نقوی: 1370، 375).
2- سید کلب عابد نقوی، فرزند کلب جواد نقوی، رییس جمعیت شیعیان لکنهو و از نویسندگان سرزمین شبه قاره هند بوده. ایشان نیز از شاگران علامه سید علی نقی نقوی، بوده است.
3- یکی دیگر از شاگردان علامه علی نقوی، سیدکلب صادق نقوی، فرزند کلب جواد، استاد دانشگاه علیگر لکنهو و رییس جعفریان هند، بوده است.
4- از جمله شاگردان ایشان، محمدعلی مدرس افغانی (م ۱۳۶۵ ش)، نویسندۀ مکرراتشرح الفیه ابن مالک السیوطی و مدرس نامدار حوزۀ علمیۀ قم، بوده است(مصاحبه با تقی حیدر نقوی از فضلای لکنهویی مقیم قم در زمستان 1387 به نقل از علی کرجی).
1-8. فعالیت های تبلیغی مولانا نقوی
مولانا سید علی نقی نقوی، بر اساس رسالت و وظیفۀ دینی خویش به تبلیغ معارف اسلامی و احکام شرعی و نشر مکتب اهلبیت: در هندوستان و پاکستان، تلاش کرد. ایشان با بیانی شیوا و روان و در عین حال متقن و مستدل، به تبیین آموزههای دینی، میپرداخت . روش سخنرانی وی، با اینکه از نظر بیان ساده و شیوا ، عوام فهم بوده از نظر دقت ،خواص پسند بوده است و در عین حال با وجود این ویژگیها همراه با اخلاص نیز بوده است. همین سخنان آن عالم ربانی را سخنانی ماندگار کرد. شور و اشتیاق مردم آن سامان برای شنیدن سخنان دل نشین او و نیز استفاده از نوارهای صوتی و تصویری وی در میان مردم و نیز سایتها و وبلاگهای گوناگون، گویای توانایی وی در بیان مطالب علمی و معارف اسلامی میباشد.
او بارها در سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۸۳م، به دعوت عالمان و مراکز علمی- فرهنگی؛ مانند حوزۀ علمیۀ امام المنتظر لاهور و جامعة مسجد کریشن نگر به پاکستان ،سفر کرد. در این زمانها در شهرهای لاهور،کراچی،اسلام آباد و راولپندی و مانند آن، به نشر معارف دینی، و مذهبی پرداخت و با طرح موضوعات گوناگون علمی و دینی؛ مانند حقیقت اسلام ، ماهیت جهاد ،شهادت در اسلام ، سجده شکر ، تفسیر آیۀ تطهیر ، مبانی عقلی و نقلی توسل و... به شبهات گوناگون و رایج در آن کشور پاسخ میداده است. افزون بر اینها درماه محرم سالهای ۱۹۸۳ در تلویزیون پاکستان، به طرح واقعه عاشورا و فلسفۀ قیام امام حسین7 پرداخت که در رسانۀ ملی این کشور پخش شد(www. noorehidayat. com.و مصاحبه با تقی حیدر نقوی از فضلای لکنهویی مقیم قم در زمستان ۱۳۷۸ ش به نقل ازعلی کرجی).
9-1. مولانا نقوی از نگاه سیره نویسان
شخصیت مولانا علی نقی نقوی، از سوی سیره نویسان و عالمان علوم اسلامی به خاطر مقام علمی و معنوی ایشان ستایش و مورد تکریم قرار گرفته است. چنانچه مولف ثبت الاسانید، ایشان را دانشمند محقق، مورخ، ادیب و شاعری توانا معرفیکرده است. سید محمدصادق بحرالعلوم، از مولانا علی نقی نقوی بهعنوان علامۀ ادیب، یادکرده است(طباطبایی: 1363، 1/153) . شیخ آقا بزرگ تهرانی و سید حسن صدر، ایشان را علامهای پژوهشگر دانستهاند(تهرانی، همان، 1/ 93؛ صدر:1426، 44). مولف کتاب علی(ع)فی الکتاب والسنة والادب ، مولانا نقوی را با هوش و کوشا در امر تحصیل و تحقیق توصیف کرده است( شاکری:1418، 5/ 229).
10-1. ویژگیهای اخلاقی
با اینکه در هندوستان، ادیان و مذاهب فراوان وجود دارد، شخصیت مولانا سید علی نقی نقوی، در بین همه پیروان ادیان مورد احترام بوده است . به دلیل اینکه ایشان هم با پیروان آنها با احترام و رعایت اخلاق اسلامی رفتار میکرد و هم به دیگران نیز سفارش میکرد که با اخلاق زیبا با آنان برخورد کنند. اگر میان او و صاحبان و یا طرفداران آن مذاهب و ادیان مناظراتی صورت میگرفت و آنان در میان سخنان خود به وی بی احترامی میکردند، وی آنان را گرامی میداشت و این عقیده را داشت که آنان در این بیاحترامیها تقصیری ندارند ؛ چرا که آنها هم خیال میکنند عقیدهشان درست است و عقیدهی طرف مقابل نادرست و اشتباه است. از این رو نباید با تندی کردن با آنان، زمینهی دورشدن آنان از مکتب اهلبیت: را فراهم کرد.
مولانا سید علی نقی، با اینکه در معاشرت و مناظرات بسیار متواضع و خوش رفتار بود، ولی دربارهی اصول و ارکان اسلام با قاطعیت برخورد میکرد و هیچ گاه اهل تسامح و تساهل نبود. نمونهی آن، برخورد با پیروان سلفیه و وهابیان بود که از هیچ اتهام و صدمهای علیه شیعیان و عالمان شیعی، فروگذاری نبودند. هدف نهایی کارهای ایشان، رضایت خداوند بود و جز حصول رضایت او به چیزی نمیاندیشید . هیچگاه در برابر صاحبان مقام و ثروت از خود سستی و تزلزلی نشان نمیداد. در یکی از سفرهایی که برای تبلیغ دین به پاکستان دعوت شده بود، رئیس جمهور دیکتاتور پاکستان، ژنرال ضیاءالحق، به ایشان پیغام فرستاد تا به دیدن او برود، اما وی قبول نکرد و در پاسخ گفت: "اگر کسی با من کار دارد، باید او به دیدار من بیاید"( مصاحبه با تقی حیدر نقوی از فضلای لکنهویی مقیم قم در زمستان ۱۳۷۸ ش به نقل از: علی کرجی).
11-1. ارتباط با امام و انقلاب
مولانا سیدعلی نقی نقوی، از جمله عالمان بیدار و آگاه زمان خویش در سرزمین هند بوده است. ایشان از اتفاقات و رخدادهای سیاسی و مذهبی در جهان، به ویژه از مسائل جهان اسلام، آگاه بود و در مناسبتهای گوناگون، مردم را نیز آگاه میکرد. مولانا نقوی، انقلاب اسلامی ایران را از حکومتهای صالح در عصر کنونی میدانست و آن را مورد تایید قرار میداد و ارادت ویژهای به امام خمینی (ره)، داشت. این ارادت و تایید برای گروهی از دگراندیشان سرزمین هند، سخت مینمود. از اینرو با پخش شایعات برآن بودند تا مولانا نقوی را مخالف برنامههای امام و انقلاب اسلامی جلوه دهند، ولی ایشان بارها با روشن گری و قاطعیت به خنثی سازی اینگونه شایعات، اقدام میکرد(همان).
12-1. آثار و تالیفات
مولانا سید علینقی نقوی، با توانایی علمی که در همۀ موضوعات علوم دینی، داشت و بر اساس نیازهای عصر خود، آثار گوناگون فقهی، اصولی، اعتقادی، تاریخی و مانند آن را به رشتۀ تحریر، در آورد. تعداد آثارایشان در قالب تالیف و رساله، به دهها کتاب و مقاله میرسد. درقالب مقاله بالغ بر هزار نوشتار دارد. که در نشریات مختلف بهویژه در مجلات آن زمان مانند العرفان، المرشد و ماهنامه علمی و ادبی و تاریخی الرضوان لکنهو، به چاپ رسیده و منتشر گردیده است.
بسیاری از آثار و تالیفات مولانا نقوی، هم اکنون در دسترس نیست. چرا که در سال 1972 م ، توسط وهابیهای متعصب، خانه و کتابخانۀ ایشان به آتش کشیده شد و بسیاری از آثار و تالیفات و نسخ خطی که نزد ایشان بود، در آتش سوخت. با این حال آثار به جا مانده از ایشان، متنوع و از نظر غنای محتوا، قابل توجه است. بسیاری از آنها به عنوان منابع پژوهشی در کتابخانهها و مراکز علمی و فرهنگی مورد استفادۀ پژوهشگران و محققان بومی و غیر بومی جهان اسلامی است . موضوعاتی که از علامه نقوی اکنون در دسترس میباشد؛ عبارتاند از:
1- مجموعهای از سخنرانیهای فقهی علامه سید علی نقی نقوی
2- تجارت در اسلام
3- دیوان اشعار. وی شعرهای فراوان و متنوعی در موضوعات گوناگون، بهویژه در موضوعات تاریخی و مذهبی؛ مانند ولادت امام علی(ع)در مکۀ مکرمه و خانۀ خدا و واقعۀ غدیر دارد. از اینرو در زمرۀ شاعران غدیر به شمار میآید. وی، قصیدهای بلند به زبان عربی دربارۀ ولادت علی7سروده است. زیبایی آن قصیده، سبب شد که استادش، میرزا علی آقای شیرازی، او را تحسین کند. گزیدهای از ابیات آن قصیده عبارتاند از:
من بدا فازدهر البیت الحرام و زهت مـنه لیـالی رجب
طرب الـکون لبـشر وهنـا اذ بـدا الفـخر بنور و سنا
و اتی الوحی ینادی معلنا قـداتـاکم حجة الله الامام
ولد الطاهر ذاک ابـن جلا من سما العرش جلالا و علا
فـله الامـلاک تـعنـو ذللا و به قد بشر الرسل العظام
صغـر الکـون علی سؤدده و انتمی الوحی الی محتده
4- روح الادب فی شرح لامیة العرب. به زبان اردو است و در سال ۱۳۲۰ ق، در لکنهو، به چاپ رسیده است( تهرانی، همان،11/261).
5- ترجمۀ دیوان میر انیس به عربی. میر انیس، که از جمله شاعران بنام شبه قارۀ هند بوده و دربارۀ اهلبیت: قصاید و اشعار پر محتوایی را سروده است . برخی از آثار وی به زبان انگلیسی برگردان شده است . مولانا سید علی نقی نقوی، دیوان این شاعر برجسته را به زبان عربی برگرادن کرد که یکی از آثار ماندگار ذوقی و ادبی وی بهشمار میرود و نشان دهندهی تسلط وی بهزبان عربی است.
6- قاتلان حسین(ع) ؛ این اثر به زبان اردو است و در حالات بنیامیه و معرفی شخصیت قاتلان امام حسین(ع) است . این اثر مولانا نقوی در نجف اشرف، در سال ۱۳۵۱ ق، در ۱۳۵ صفحه به چاپ رسیده است(همان، 17/3).
7- نزهة اهل الحرمین فی عمارة المشهدین؛ این اثر علامه نقوی در لکنهو هند، به چاپ رسیده است(صدر: 1420،50).
8- البیت المعمور فی عمارة القبور؛این کتاب مولانا نقوی، به زبان اردو در سال ۱۳۴۵ ق، در هند به چاپ رسیده است( تهرانی، همان، 3/ 185).
9- تواریخ الاعلام ( همان، 4/ 474)
10- مذهب کی ضرورت؛ (نیاز به مذهب)
11- مذهب اور عقل؛ (عقل و مذهب )
12- مادیت کا علمی جائزه؛ (نقد و بررسی مادی گرایی)
13- لارد راسل کے ملحدانه خیالات کی رد؛ (نقد دیدگاه ملحدانه راسل)
14- تاریخ اسلام
15- الحجج والبینات؛ این کتاب مولانا نقوی، در موضوع کراماتی که در مشاهد مشرفه عراق رخ داده ، میباشد و در سال ۱۳۵۰ ق، در لکنهو هند به چاپ رسیده است(همان، 6/263)
16- الشعائر الحسینیة فی العراق؛ اصل اثربه زبان انگلیسی است. نویسندهی آن، طامس لائل است. علامه نقوی، آن را به عربی برگردانده است( همان،14/ 191).
17- شهید انسانیت: این اثرعلامه نقوی، که در 712 صفحه منتشر شده است. این کتاب را ایشان دربارۀ مقتل سید الشهدا امام حسین7 نگاشته اند .در این اثر، ایشان افزون بر تبیین اهداف حرکت و قیام سرور شهیدان، دربارۀ برخی حقایق و وقایع شب عاشورا، مانند وجود آب میان کاروان حسینی(ع)، در شب عاشورا به سخن پرداخته است. همین سبب برخوردهای نامناسب برخی نویسندگان و عالمان شهر لکنهو با وی و انزوای ایشان به مدت طولانی در میان مردم لکنهو شد. از سویی کتابها و رسالههای گوناگونی در رد آن مانند رساله اظهار حقیقت به وسیله سید سبط الحسن فتح پوری، نگاشته شد(همان، 11/92). مولانا نقوی، برای جـبران در سال ۱۳۶۹ ق، جزوهای در سی و یک صفحه به نام حجج و معاذیر منتشر کرد که به زبان عربی و اردو است.ایشان در این جزوه، تهمتهایی را که به وی زدهاند، پاسخ داد. البته ناگفته نماند که کتاب شهید انسانیت علامه نقوی مانند حماسۀ حسینی، علامه مرتضی مطهری است، که به برخی از وقایع و حوادث مشهور بین مردم ، منبرو روضهخوانها پرداخته است. چنانچه اگر دربارۀ آن وقایع از نظر تاریخی، یک محقق مانند علامه نقوی یا شهید بزرگوار علامه مطهری سخنی را که خلاف مشهور است بنویسد، برخی افراد دانسته یا نادانسته به مخالفت آن میپردازند. چنانچه کتاب حماسه حسینی به بهزبان اردو ترجمه گردید؛ برخی از شیعیان هندی، به علامه مطهری، ناسزا گفتند و علیه او موضع گرفتند. مولانا سید علی نقوی، کتاب شهید انسانیت را به زبان اردو و در بیان سیرۀ امام حسین7 نگاشته است. در لکنهو، به همت ادارۀ تذکار حسینی آن شهر، به چاپ رسیده است( همان،14/ 263).
18- وجود الحجة(عج)؛ این اثر مولانا نقوی، در موضوع اثبات وجود امام عصر(عج)، به زبان اردو است. در سال ۱۳۵۱ ق، چاپ شده است(همان،25/37).
19- السبطان فی موقفیهما؛ این اثر به زبان عربی و در قم به همت مکتبة الداوری به چاپ رسیده است. همچنین به کوشش محمود بحرالعلوم میردامادی، به فارسی با عنوان استراتژی صلح و قیام ترجمه و توسط موسسه انتشاراتی بهار قلوب اصفهان، در سال۱۳۸۲ ش ،در صد صفحه به چاپ رسیده است.
20- الولادةالمکرمة فی الکعبة المعظمة؛ این اثر مولانا نقوی، دربارۀ ولادت علی7در مکه و خانه خدا است و به دو زبان عربی و اردو نگاشته شده است.
21- معراج انسانیت در موضوع سیرۀ امامان معصوم
22- عید غدیر؛ این اثر مولانا نقوی، دربارۀ عید غدیر، عید بزرگ مسمانان است که در بیشتر مناطق اهل سنت به فراموشی سپرده شده است ؛درمیان پیروان مکتب اهلبیت(ع)که در آن مناطق مانند هند و پاکستان اقلیت هستند عظمت این عید بزرگ پوشیده مانده است و برای احیا آن مولانا نقوی، این کتاب را نوشت.
23- کشف النقاب عن عقاید ابن عبدالوهاب؛ موضوع این کتاب رد آرای وهابیت است و در سال ۱۳۴۶ ق، در ۱۳۵ صفحه، به چاپ رسیده است(همان،12/288).
24- السیف الماضی علی عقائد الاباضی؛ نگارش این اثر را مولانا سید علی نقوی، در نجف اشرف، در جمادیالاولی سال ۱۳۴۷ ق، به پایان رساند. لکن تا کنون تا جایی که بنده جستوجو کردهام به چاپ نرسیده است( همان،12/288).
25- النجعة فی اثبات الرجعة؛ این اثر را مولانا نقوی، در موضوع رجعت، نوشته است و نخست در مجلة الرضوان لکنهو، به صورت مقاله، به چاپ رسیده است (همان، 1/ 93) .این اثر بررسی سخنان ابومحمد فضل بن شاذان ازدی نیشابوری (م ۲۶۰ ق) نویسنده کتاب اثبات الرجعه ،است.
26- نقد الفرائد در موضوع اصول دین. این اثر مولانا نقوی، ترجمهی عربی کتاب عقد الفرائد فی مختصر العقائد، از آثار شیخ محمدرضا طبسی (م ۱۴۰۵) است.(همان،2/197؛24/277)
27- زبدة الکلام فی تلخیص عماد الاسلام؛ موضوع اثر، اصول دین و معارف دینی است . اصل کتاب ، تالیف جد اعلای مولانا سید علی نقوی، یعنی علامه سید دلدار نقوی، است. مولاناسیدعلی نقوی، آن را تلخیص و بازنویسی کرد و در قالب مقالههای گوناگون در آورد و در ماهنامهی الرضوان، به چاپ رساند(همان،12/31).
28- رد وهابیت
29- اقرب المجازات الی مشایخ الاجازات؛ این اثر اجازه نامۀ مفصلی است که سید علی نقی نقوی، برای دوستش سید محمد صادق بحرالعلوم، صاحبالاجازة الجلالیة؛ در سال ۱۳۹۴ ق، به رشتۀ تحریر در آورده است.
30- وفیات الشیعة
31- تاریخ مشاهیر علماء الهند؛ نگارش این اثر را مولانا علی نقوی نقوی، در نجف اشرف و در سال ۱۳۴۷ ق به اتمام رسانید و در این کتاب ایشان ،ترجمه و شرح حال پنجاه و سه نفر از عالمان بزرگ هندی، را در شش طبقه سازماندهی کرده است( همان،21/39؛ 3/286؛4/260).
32- العقود الذهبیة فی السلسلة النسبیه؛ موضوع آن معرفی سلسله نسب خود تا امام هادی7 است که به صورت منظوم، مولانا نقوی سروده است. نگارش آن در نجف اشرف در اول ذوالقعده سال ۱۳۴۷ ق، به پایان رسیده است. بیت اول آن به این گونه است: حمدا له من خالق البیان و ملهم الحکمه و البیان(همان،1/478).
33- تذکره السلف؛ زندگینامه جدش علامه دلدار نقوی (م ۱۲۳۵ ق) است(همان،4/35).
34- تاریخوفیات الشیعة؛ این اثر در مجله الهدی العماریة ،به چاپ رسیده است(همان،3/294-295).
35- مراکز مهم شیعه در ادوار مختلف اسلامی؛ این اثر در مجله ی وحید به زبان فارسی در سال ۱۳۴۹ ش، به چاپ رسیده است.
36- تحریف القرآن، به زبان اردو، است. این کتاب رد بر نظریهای است که میگوید: شیعیان به تحریف قرآن معتقد هستند(همان،3، 394). لذا مولانا نقوی، با نگارش این اثر پاسخ این تهمت به شیعه را داده است.
37- الفرقان فی تفسیر القرآن( همان،16/ 174) ؛این اثر تفسیر ترتیبی قرآنکریم است. در ماهنامه الرضوان در لکنهو به چاپ رسیده است. چاپ آن مقالهها از سال ۱۳۵۴ ق، شروع شده است (همان، 4/ 295) و اکنون به نام تفسیر فصل الخطاب ، در دسترس عموم میباشد.
38- تذکرة الحفاظ من الشیعة؛ در شبه قارۀ هند در زمان مولانا سید علی نقی نقوی و تا پیش از انقلاب جمهوری اسلامی ایران توسط برخی، بین عوام اهل سنت، این شبه مطرح بوده که شیعیان توان آشنایی با قرآن کریم را ندارند و به خاطر مخالفت با صحابه، قرآن در قلب شیعه، قرار نمیگیرد و نمیتواند قرآن را حفظ کند. شاید به همین خاطر موضوع مولانا نقوی، تذکره الحفاظ من الشیعه را نگاشت، که موضوع این کتاب شرح حال بسیاری از شیعیان حافظ قرآن کریم است و بالغ بر ۱۴۶ حافظ قرآن کریم در این کتاب معرفی شده است. این کتاب در دو جلد، در سال ۱۳۵۳ ق، به زبان اردو به چاپ رسیده است( همان،26/ 179-180).
39- مقدمه تفسیر
40- تخمیس العینیة الحمیریة( همان، 29/68)
41- ترجمهنهج البلاغه، در این اثر علامه نقوی، نهج البلاغه را به زبان انگلیسی برگردانده است. در سال ۱۳۷۵ ق، ترجمه شده است و بارها به چاپ رسیده است . در قم، توسط انتشارات انصاریان در سال ۱۴۰۹ ق به زیور چاپ آراسته شده است(همان).
42- الظل الظلیل فی المکاتیب والمراسیل (تهرانی،15 /201).
43- اصول دین و قرآن
44- اسلام و انسانیت
45- عالمی مشکلات کا حل ؛(راه حل مشکلات جهانی)
46- الرد القرآنیه علی الکتب المسیحیه مذهب باب و بهاء
47- خلافت و امامت
48- حدیث حوض
49- سیده عالم؛ این کتاب درباره حضرت فاطمه3است.
50- نظام تمدن و اسلام
51- اسلام کا پیغام پسمانده اقوام کے نام ؛ (پیام اسلام برای اقوام مستضعف).
14-1. وفات
مولانا سیدعلی نقی نقوی، در اول ماه شوال سال ۱۴۰۸ ق، برابر با ۱۸ ماه می سال ۱۹۸۸ م، در سن هشتاد و سه سالگی دار فانی را در لکنهو، وداع گفت. از علامه نقوی، چهار دختر و یک پسر به یادگار مانده است. پسرش، سید علی محمد نقوی از عالمان و فرهیختگان شهر لکنهو، است. وی از تحصیل کردههای مرکز جهانی علوم اسلامی حوزۀ علمیۀ قم میباشد. اکنون به عنوان استاد علوم اسلامی در دانشگاه اسلامی علیگر در ایالت اوتارپرادش، فعالیت میکند و مبلغ علوم دینی در هندوستان،میباشد. او آثار ارزشمندی در موضوعات گوناگون به چاپ رسانده است؛از جمله: سازمانهای اسلامی هند، اسلام و ملی گرایی، کندوکاوی در جنبش وهابیگری در هند، جامعهشناسی غربگرایی، ایدئولوژی انقلابی اقبال و کتاب تفسیر و مفسران در هند را نوشته است (شاکری؛1418، 111).
مولانا علی نقی نقوی، چنانچه گفته شد، نخست مقالات تفسیری را مینگاشت که در مجله الرضوان لکهنو، به چاپ میرسید و نوشتن این تفسیر مدتی نزدیک به بیست سال، از 1354 تا 1375 ق، بهطول انجامید.این تفسیر چاپهای متعددی داشته است و انتشارات ادارۀ علمیۀ خیابان عبد العزیز لکهنو، این تفسیر را در هفت جلد در 13 صفر سال 1375 م، به چاپ رساند . همچنین مصباح القرآن ترست لاهور نیزدر سال 1414 ق، این مقاله را چاپ کرد.که در ابتدا تفسیر مقدمۀ تفصیلی مولانا سید علی نقی را نگاشته است که در، نه عنوان تبصرهی مباحث علوم قرآن و دیگر مباحث در آن ارائه شده است که عبارت اند از : معنی لغوی و اصطلاحی قرآن و حدیث ، تفاوت حدیث با آیات قرانی ،همچنین تفاوت حدیث پیامبر با حدیث قدسی، معنی و مفهوم کلام الهی ، اینکه قرآن مخلوق خداست یا خیر و فتنهی تاریخی که در اینباره رخ داد، معنی کلام نفسی ، معنی نزول قرآن و اقسام وحی، اعجاز قرآن و معنی معجزه و ضرورت آن ، ویژگیهای اعجاز قرآن که مولانا نقوی، به دلایل تفصیلی آن پرداخته است، جمع کردن و تدوین قرآن که در اینباره مولانا نقوی ، مصحف امام علی7را نیز توضیح داده و قرآن فعلی را جمع خلفا دانسته است(نقوی:1414، 1/67-68)، نفی تحریف قرآن که در این باره مولانا نقوی، نزدیک به بیست صفحه بحث کرده و دلایل تاریخی، قرآنی و عقلی به نفی تحریف قرآن بیان کرده است و اینکه شیعه قائل به تحریف قرآن است را تهمت به مکتب اهلبیت: دانسته و درباره عدم تحریف روایات از امامان معصوم7 نیز مطلب نوشته است، قرائتهای هفتگانه و قراء سبعه، دیدگاههای مختلف دربارۀ فهم قرآن و بلاغت آن، تفسیر و اصول آن و چند مثال از تفسیر به رای را نیز آورده است، بحث تاویل و معنی آن، محکم و متشابه . بعد از این مقدمه تفصیلی، مولانا نقوی پیش از ورد به تفسیر سورۀ فاتحه القرآن، تمهید را نوشته که در آن به وجوه اعجاز قرآن پرداخته و بار دیگربه نفی تحریف آن اشاره کرده است( همان،1/ 151-183). در تفسیر فصل الخطاب ،علاوه بر شان نزول سورهها و اسباب نزول آن به مصادیق آیات قرآن نیز پرداخته است و در هر جزء قرآن خلاصۀ مطالب آن به صورت جداگانه نوشته، و مولانا سید نقوی در معنی کلمات دقت خاصی داشته است وپاسخ شبهاتی که در آن زمان علیه قرآن کریم، از سوی مخالفان مطرح میشده، را با تحقیق گسترده داده است.
2-1. روش و گرایش تفسیری
مولانا سیدعلی نقی نقوی، در تفسیر فصل الخطاب، روش تفسیری بسیار سادهای دارد .وی بعد از نگارش آیة قرآن، ترجمۀ آن را با زبان ساده و روان و دقیق ارائه می کند و بعد از آن اگر لازم باشد به معانی لغات به گونهای مختصر اشاره کرده و محتوی آن را با زبان ساده توضیح میدهد. در توضیح محتوی از تفاسیر معتبر شیعه و اهل سنت؛ مانند مجمع البیان، آلاء الرحمن مرحوم بلاغی، تفسیر بیضاوی، تفسیر صافی مرحوم فیض کاشانی و مفاتیح الغیب فخر رازی و تفسیر طبری... استفاده کرده است. مولانا نقوی، وارد مباحث اختلافی بین شیعه و اهل سنت و تفصیل آن نمیشود، چنانچه این مطلب در تفسیر آیات اعتقادی روشن است( نقوی:1414، 2/ 372-373). میتوان گفت که روش وی در تفسیر فصلالخطاب، روش روائی است زیرا بیشتر در توضیح محتوای آیات ،روایات تفاسیر مذکور، نقل کرده است، مثلاً وی در تفسیر آیة (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ)( بقره/208) بعد ترجمه به زبان اردو مینویسد: "از الفاظ آیه ظاهر است که این آیه برای جلوگیری مسلمانان از اختلاف و نزاع داخلی و برای دعوت آنان به اتحاد و وحدت و همدلی و صلح و آشتی آمده است. لذا تفسیر سلم با اسلام قرین قیاس نیست بلکه مراد از «سلم» در آیة صلح و امنیت در برابر جنگ و درگیری است. (فیما حضرنا من کتب اللغة السلم بکسر السین وسکون الام الصلح والمراد منه الملائمه وعدم الحرب. بلاغی) و ظاهر است که نزاع و درگیری مهمی که میتوانست بین مسلمانان رخ دهد درگیری برای مسئلۀ خلافت بود . لذا قرین قیاس بسیار همین است که مراد در این باره دادن هشدار به مسلمانان بوده است و مسلمانان را دعوت به یک جهتی و اتحاد در پیروی به حکم خدا و رسول(ص)درباره بوده است. (عن الباقر(ع) فی تفسیر السلم فی آلایه قال فی ولایتنا بلاغی) و اگر مراد از (سلم) اسلام باشد باز هم تقاضای عملی دین اسلام، پیروی از امر خدا و رسول(ص)و تسلیم بودن در برابر آن است و لذا بعد از اعلان خدا و رسول(ص)در این باره که بعد از پیامبر(ص)، ولی امر مسلمانان چه کسی است؟ در واقع منع کردن مسلمانان از رای در اینباره و عمل کردن همه آنان به حکم خدا و رسول(ص) میتواند مقصود آیة باشد. (حملها علی الطاعه اعمّ و یدخل فیه ما رواه اصحابنا من ان المراد الدخول فی الولایة. مجمع البیان)( همان،2/373-374) از این روش مولانا نقوی، واضح است که وی اگر میخواست دیدگاه مذهبی خود را نیز ارائه دهد با ملایمت و نقل روایات امامان با الفاظ و بیان منطقی ارائه میداد، بدون اینکه مستقیم مخالفان مذهبی را مخاطب قرار داده باشد ومبنی بر همین گرایش، وی اجتماعی بوده و در تفسیر آیات تلاش داشته است تا بتواند بیان مختصر و قابل فهم همگانی ارائه دهد.
2-2. نمونه های تفسیری
مولانا سید علی نقی نقوی، در ابتدای سورۀ فاتحه الکتاب، نخست معنی سوره را توضیح داده ، سپس حکمت تقسیم قرآن به صورت جزء به جزء را بیان نموده است. همچنین معیار مکی و مدنی بودن سوره را نوشته و اینکه در مکی بودن سوره حمد شک گونه شکی وجود ندارد و برای تایید آن روایاتی را از امام علی(ع)نقل کرده است .در آغاز تفسیر (بسم الله الرحمن الرحیم) معنی آیه را از نظر لغت و اصطلاح توضیح داده و اینکه (بسم الله) به اتفاق همۀ مسلمانان جزء هر سوره بوده واز زمان پیامبر(ص)تا زمان معاویه ادامه داشته است. نخستین کسی که بدون (بسم الله) نماز را در مدینه خواند، معاویه بود که با اعتراض صحابه و مسلمانان مواجه شد.
مولانا نقوی، در تفسیر آیة شش سوره فاتحه (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ) ،بعد از ترجمۀ آیة مینویسد: "در این آیة درخواست هدایتی که شده مراد از آن نه هدایت عمومی است که برای همۀ بندگان خدا قرار داده است و آن از لوازم ربوبیت است و مراد از آن نه هدایت اجباری است که در آن هیچ گونه کمالی برای بنده نیست. بلکه مراد از این هدایت، اعانت و توفیق است که آن شامل حال بنده قرار گیرد او را به خیر و رستگاری نزدیک میکند. لکن به آن راه حرکت کردن کار خود بنده میباشد و مراد راه راست، راه مورد پسند خالق است که در آن افراط و تفریط نیست و همان دین حق می باشد و همین ما حصل و نتیجۀ اتباع و پیروی از پیامبر و امامان معصوم(ع)است( نقوی، همان، 2/34-35) و در این باره در احادیث متعدد، نقل شده است مانند :از امام صادق(ع)نقل شده است: "الطریق المودی الی محبتک والمبلغ الی جنتک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب و ان تاخذیا راینا فنهلک" و از امام علی(ع)نقل شده است: "ما قصر عن الغلو وارتفع عن التقصیر" و از امام صادق(ع)است: " الطریق الی معرفت الله" و نیز از امام صادق(ع)در ذیل همین آیه نقل شده است: "الامام المفترض الطاعة" و همچنین از امام صادق(ع)است: "الطریق الی معرفة الامام" و بالاخره در این امام صادق7است که فرموده: "هو امیر المومنین ومعرفته" ( علی ابن ابراهیم) و بعد از نقل این روایات مولانا علی نقوی می نویسد: "همه این تعبیرها نشان دهنده یک راه اند و حقیت بیش از یک چیز نیست. (امال الکل واحد عند العارفین باسرارهم «صافی») و ظاهر است که دعا برای آینده و مسقبل است و درباره گذشته و حال امری حاصل است و در مورد گذشته و حال دعا کردن اصلا معنی ندارد. لذا کسی که به راه راست نیست برای قرار گرقتن آن به راه راست، از طرف خدا هدایت لازم است و کسی که به راه راست است در آینده ماندن آن به این راه نیز نیاز به کمک از طرف خدا لازم است و لذا در تفسیر آیة «اهدنا»، وارد شده است که (ما را به راه راست ثابت قدم بدار) (عن علی کرم الله وجهه ثبتنا علی الهدایه «غرائب القرآن» ) معنی این آن است که، در زندگی آینده به راه راست حرکت کردن وابسته به توفیق پروردگار است و دیگر اینکه انسان عارف و سالک مرتبۀ حق؛ وقتی دراین منزلت میرسد او منزلت بالاتر را نیز میبیند. بهخاطر همین آخرین پیامبر(ص)بر زبان میآورد (رب زدنی علما) و منزلت و مقام بلند درجهای از (صراط مستقیم) است و همین مطلوب (اهدنا الصراط المستقیم) است و ترجمۀآن خواهد بودکه «ما را همیشه به راه راست هدایت کن» و این در مقام عبودیت مناسب تر و جامع است( نقوی، همان،2/35).
مولانا نقوی در تفسیر آیة (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)(بقره/207)مینویسد: "بسیاری از روایات شیعه و اهل سنت ثابت است که این آیه در شان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)،در شب هجرت نازل شده است. بعد از هجرت پیامبر گرامی اسلام9، حضرت علی(ع)با آرامش و اطمینان به بستر ایشان خوابیدند و در فروختن انسان چیزی که در اختیار خود دارد آن را به فرد دیگر میدهد و در عوض آن، قیمت آن را از وی، میستاند. همین گونه در راه خدا جان و نفس خویش را برای قربانی هدیه میکند و برای رضایت مولای، زندگی و جان خود را به خطر میافکند و لذا برای آن تعبیر فروشنده بهکار برده شده است. (انه اطلق علیه اسم البیع لانه انما فعل ما فعل رضاء الله) و فراز آخر آیه که (خدا نسبت به بندگان خود مهربان است. خدا دربارۀ قبولیت این فداکاری و خشنودی خود را از این کار را اعلام کرده است که وقتی کسی این گونه در راه ما فداکاری کند و جان خود را تقدیم کند ما چه از او باران رحمت و رضوان سرمدی خویش را دریغ خواهیم کرد ؟!حالا قربانی و فداکاری هر چه قدر که عظیم و بزرگ باشد شفت و مهربانی پروردگار نیز در برابر آن بیشتر جلوهگر خواهد بود)( نقوی، همان،2/ 373).
نتیجهگیری
در نوشتار حاضر آنچه به عنوان نتیجۀ بحث میتوان ارائه کرد این است که:
1. مولانا سید علی نقی نقوی، در زمانی تفسیر فصل الخطاب را نگاشت که پیش از آن، در شبه قاره در بین پیروان مکتب اهلبیت:،تفسیری با ویژگیهایی که در بالا شمرده شد؛ از جمله سلاست و روانی قلم و به لحاظ حجم ،نه خیلی کوتاه باشد که خواننده مطلب را به صورت کامل، متوجه نشود و نه با تفصیل باشد که خواننده را خسته کند، به رشته تحریر در نیامده بود.
2. با نگارش این تفسیر، در بین مردم مسلمان شبه قاره و بهویژه میان شیعیان هند و پاکستان نسبت به علوم قرآنی، تفسیر و معارف اسلامی آگاهی بیشتر شد و نقش خوبی را در گسترش علوم اسلامی و علوم قرآنی ایفا نمود . در مدت زمان کوتاه، این تفسیر در میان مردم مسلمان، شهرت و رواج یافت و مورد استقبال قرار گرفت.
3. مولانا سید علی نقی نقوی، در تبیین آیات روش و گرایشی را در نگارش این تفسیر داشته که مورد نیاز جامعۀ مسلمان نشین سرزمین هند و پاکستان بوده است. چرا که در آن زمان؛ گفتوگوی مذاهب و مناظره به ویژه میان شیعه و اهل سنت، رواج داشته و هم اکنون هم تا حد زیادی در میان مردم مسلمان شیعه و اهل سنت هندوستان راه گفتوگوی مسالمت آمیز باز است . همچنین به دلیل تنوع ادیان و مذاهب گوناگون در دیار هند، مناظره و گفتوگوی میان ادیان مطرح میشود و این تفسیر منبع خوبی برای گفتوگوی مسالمتآمیز میان ادیان و مذاهب در موضوعات کلامی از جمله خدا شناسی، معاد شناسی، راهنما شناسی و... به شمار میرود. لذا مولانا سید علی نقی نقوی، بیشتر با روش روایی و ماثور و گاه روش عقلانی، اجتهادی و همچنین با گرایش کلامی، آیات را تبیین کرده است .ایشان در توضیح معانی و مفهوم آیات، از منابع گوناگون و معتبر لغوی، تفسیری،کلامی، حدیثی و فقهی و... شیعه و اهل سنت بهره برده است.
فهرست مراجع:
1- اصفهانی نجفی، محمد رضا؛1413، وقایة الأذهان، قم: مؤسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث.
2- امروهی، سید شاهسوار حسین؛2009، تذکره مفسرین امامیه،دهلی نو: المصطفی پبلیکیشننز.
3- امین، حسن؛1403،مستدرکات اعیان الشیعة،بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
4- امینی،احمد عبدالحسین؛بیتا،الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب،قم: دایره المعارف فقه اسلامی.
5- تهرانی،محمد محسن؛1403، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت: دارالاضواء.
6- جلالی حسینی، سید محمد رضا؛1324، ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، قم: مجمع ذخایر اسلامی.
1- شاکری،حسین؛ 1418، علی(ع) فی الکتاب و السنة و الادب، قم: موسسه انصاریان.
1- صدر،سید حسین؛1426، تکمله امل الآمل، قم:کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
2- طباطبائى، سیّد محمد مهدى؛1363، الفوائد الرجالیه، تهران: مکتب الصادق.
3- عاملی، سیّد محسن امین؛1403، اعیان الشیعة،بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
4- کرجی، علی؛1394، مشعلدار فرهنگ، سایت فرهیختگان تمدن شیعی .
5- مجلسی،محمدباقر؛1403،بحارالانوار،بیروت:موسسه الوفاء.
6- مرعشی نجفی ؛1414،الاجازة الکبیرة، قم:کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
7- ----------؛1373، المسلسلات فی الاجازات، قم:کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
8- نقوی، سیّد حسین عارف؛1370، تذکرة علمای امامیه پاکستان، ترجمه: دکتر محمد هاشم،مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
9- نقوی، سید علی محمد؛2014، تفسیر و مفسران در هند، دهلی نو.
10- نقوی، سید علی نقی؛1414، تفسیر فصل الخطاب، مصباح القرآن ترست لاهور .
12- www.shiachat.com
[1]. دانشجو دکترا تفسیر تطبیقی و پژوهشگر همکار پژوهشگاه بین المللی المصطفی.shahedyousuf@gmail.com
[2]. دانشجو دکترا تفسیر تطبیقی.tahirabatool2012@gmail.com