مسلک عشق و محبت، مفسر رابطه بین انسان و خدا و ارتباط میان انسان با انسان است.هم چنین منشاء حرکت فردی و اجتماعی گسترده ای است که با آموزه های قرآنی و ادعیه ی مأثور و آموزه های اهل بیت (ع) به ویژه امام هشتم (ع) همسویی دارد. از مهمترین آموزه های امام رضا (ع) در زمان حضور خود در خراسان، ترویج محبت نسبت به خدا، همنوع، همکیش و همه ی موجودات زنده است. گرایش امام به مهرورزی، از توجه تام ایشان به خدا نشأت می یافت. سجایای اخلاقی و نوع رفتار و سیره ی امام رضا (ع) در افزایش محبت ایرانیان به ایشان تأثیر بسیاری داشت. سیره ی امام رضا (ع) در سیر تاریخی خود، با تلاش عرفا، حکما، متکلمین، اهل سیاست و نیز ادبا و هنرمندان اقوام و ملتهای گوناگون، در بخش قابل توجهی از جهان اسلام، نشر یافت و کوشیده شد تا احکام و قواعد آن طی قرن های گذشته تبیین گردد. براساس این قواعد، محبت و عشق ورزی از هر تقیدی به دور است و میتواند انسان را از ظلمت آباد جهان کنونی به سمت افقهای روشن جهان معانی انتقال دهد. در سده ی هفتم خواجه نصیرالدین طوسی توانست جایگاه بلامنازع محبت را در تمدن سازی تبیین کند و در قرن یازدهم فانی کشمیری در اخلاق عملی خود نشان داد که بهره گیری از اکسیر محبت در امور اجتماعی و سیاسی چه آثار حیات بخشی را میتواند در قوام یک جامعه به همراه داشته باشد. در عصر کنونی عنصر محبت را میتوان دستاورد جهانی انسان دانست که میتواند زمینه ی هم گرایی همه ی فرهنگها و تمدنها و نژادها و ادیان را رقم بزند