تشکیل حکومت صفویه با ویژگی هایی همراه بود که مهم ترین آن رسمیت یافتن مذهب تشیع است. حکومتها برای پذیرش در میان مردم جامعه نیاز به آن دارند تا برای حکومت کردن خود حقی قایل شوند. در جامعه ی ایران مشروعیت حکومت، مهم ترین عامل برای حق حکومت کردن محسوب می شود. تکیه ی صفویان بر مذهب تشیع نیاز به پذیرش حکومت آنان بر پایه ی تعالیم و معارف مذهب تشیع داشت. شیعیان به ولایت ائمه در همه ی زمانها- زمان حضور و غیبت، حکومت علنی و غیر علنی- اعتقاد دارند. اینکه پذیرش صفویان در زمان غیبت توسط شیعیان چگونه صورت گرفت و جایگاه پادشاهان صفوی چگونه و بر چه اساسی تبیین گردید؟ موضوعی است که پژوهش حاضر درصدد بررسی و درک گفتمان های مسلط در دوره های مختلف آن در رابطه با تعامل قدرت پادشاهان و علمای دین از طریق تاریخ نوشته های دوره ی صفوی است. زیرا مورخان به عنوان افراد جامعه - البته از گروه فرهیختگان و اغلب دیوانیان و گاه علما و ادبا- متأثر از حیات فکری جامعه ی خود هستند و تحت شرایط خاص زیستگاه خود، به لحاظ زمانی و مکانی و مصلحت های موجود، تاریخ خود را مینگارند. دستاوردهای مقاله نشان داد که گفتمانهای ایجادشده با فراز و فرود قدرت سیاسی و مذهبی در دوره های مختلف، گاه در تأثیرپذیری از اندیشه ی موعودگرایانه، پادشاهان صفوی را به عنوان نایبان امام زمان (ع) و گاه بر پایه ی اندیشه ی تقدیرگرایانه، آنان را برگزیده ی خداوند دانسته و حکومتشان به مقتضای شرایط سیاسی و مذهبی بهعنوان لطف الهی، حکومت ابدمدت و ابدپیوند با ولایت امام زمان(ع) خوانده شده است