جریان تمدن در علوم از تطور اندیشههای دانشمندان ظهور مییابد. بدیهی است دانشها گاه در بدایت امر از بساطت و سادگی برخوردارند ولی در گذر زمان رشد، عمق و توسعه یافته و به کمال خود میرسند. یکی از این علوم، دانش کلام است که در قرائت دانشمندان اسلامی حاوی مطالب بلندی بوده و در فرایند زمان، زمینههای رشد و توسعه ی آن فراهم شده و توانسته است تأثیر چشمگیری در علوم عقلی بگذارد. پژوهش پیشرو با روش توصیفی ـ تحلیلی نشان میدهد که چگونه علمای کلام شیعی در علوم عقلی نقشآفرینی نموده و متقابلاً در مبانی خویش از آن علوم بهره جستهاند. دانش کلام به عنوان یک علم، از زمان شیخ مفید آغازیدن گرفت. اگرچه پیش از مفید گزارههای کلامی مطرح بوده، و برخی از عالمان دینی همچون نوبختیان، صدوق و دیگران همّت به گردآوری دستهای از گزارههای آن نموده و با بیان توضیحی و گاه تبیینی، جریان به وجود آمدن این علم را هموار ساختهاند ولی مفید به آن شاکله و بنیاد جدیدی داد. به همین سبب میتوان او را خاستگاه ظهور کلام به عنوان یک علم شناسایی کرد چنانکه از همین رهگذر، دستهای از قواعد و احکام علوم عقلی فلسفی به وجود آمده است. پژوهش حاضر بر آن است تا اندیشههای صدوق بهعنوان عالِم نصّگرا و مفید به عنوان عالِم عقلگرا را مورد مداقّه قرار دهد. ازاین منظر که از یک سو، مبتنی بر آموزههای اهل بیت (علیهمالسلام) بوده و از سوی دیگر به ساماندهی دانش متفاوت کلام انجامیده است و قواعد فلسفی همانند اصالت در وجود، قاعدهی امکان و وجوب، برهان صدیقین، برهان حدوث، برهان فصل و وصل، برهان تمانع و غیر اینها در آن اشراب گردیده که بعدها در تطور علوم عقلی از استحکام و رشد و توسعهی فزایندهای برخوردار شده است