نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجو دکتری علوم قرآن و حدیث پردیس دانشگاه فردوسی مشهد
2 دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
اهل بیت (ع) طلایه داران خوشخوانی قرآن کریم
ملیکا کردلوئی[1]
محمدحسن رستمی[2]
مرتضی ایروانی نجفی[3]
چکیده:
در اندیشهی برخی عالمان و فقیهان پیشین تشیع، هر گونه استفاده از هنرهای صوتی و آوایی مردود و حتی مشمول غنا گردیده و حکم به حرمت آن داده شده اند. در مقابل این اندیشه ، دیگران با تکیه بر مبانی معتبر نزد خود، نه تنها خوش خوانی قرآن را با استفاده از هنرهای صوتی مردود ندانسته، بلکه بر استفادهی صحیح از آن جهت تاثیر دوچندان بر مخاطب تأکید کرده و البته چارچوب مطلوب آن را نیز روشن ساختهاند. این پژوهش با نگاهی تاریخی و روایی، اصول تلاوت مطلوب را در نگاه اهل بیت (ع) معرفی نموده و سپس این مطلب را روشن ساخته که ائمه اطهار (ع) با تاکید بر جلوهی خاصی از تغنی در قرآن و زدودن پیرایههای منفی آن، از این عنصر تأثیرگذار در جهت جذب مخاطب، استفاده نموده و خود طلایه داران این هنر جاودانه بوده و بدان مشهور بودهاند مانند تلاوتهای تأثیرگذار رسول اکرم (ص) بر مشرکان، قرائات آسمانی امام سجاد(ع) تأثیر آن حتی بر آبرسانان رهگذر و نیز تلاوتهای جانگداز امام کاظم (ع) شاهدی بر بهرهگیری ایشان از این عنصر تأثیرگذار و مقبول است.
واژگان کلیدی: تلاوت قرآن؛ اهلبیت (ع) ؛ خوشخوانی.
مقدمه:
از آنجا که ماندگاری هر مکتب و آموزهای در گرو عرضهی زیبا و هنرمندانه آن بر مخاطب است، دین اسلام نیز با بهرهگیری صحیح از عنصر القای آهنگین کلام، در طول زمانهای متمادی، تأثیری بس شگرف بر مخاطبان خود گذاشته است. بهرهگیری از هنرها و زیبایی های صوت، در تلاوت رسول خدا (ص)، ائمه اطهار(ع) ، صحابه و بررسی روایات واردشده در کیفیت تلاوت بزرگان دین، گویای این مطلب است که لحن و هنرهای صوتی و آوای خوش به عنوان ابزاری تأثیرگذار در خدمت انتقال پیام کلام الهی مورد استفاده معصومین (ع) و افراد برجسته ای که در میان صحابه و تابعین قرار داشته اند، بوده است. بدیهی است که تلاوت معمولی با صدایی آهسته، هیچگاه جذابیت چندانی را برای مخاطب ایجاد نخواهد کرد. درآمیختگی هنرهای صوتی با مفاهیم بلند الهی، حلاوتی خاص به شنونده ، بخشیده است. مرحوم معرفت، در این باره میگوید:"صوت، به خودی خود، حسن و زیبا نیست، مگر این که در آن ترجیع، صورت گیرد و در این حالت است که زیبا شده و مفهوم تغنی قرآنی شکل می گیرد. " (معرفت:1435، 2/281)
علاوه بر قرائن تاریخی، احادیث بسیاری را در کتب فریقین، میتوان مشاهده نمود که به نحوی بر استفاده از صدای زیبا و بهرهگیری از هنرهای آوایی در چارچوبی صحیح، تأکید دارند. در این پژوهش در دو بخش کلی ابتدا به بیان قرائن تاریخی- روایی بهره گیری اهل بیت(ع) از هنرهای آوایی اشاره و در گام بعد به نقد و تحلیل منتقدان تغنی و امور پیرامون آن میپردازیم.
نمونههای برجستهای از پرداختن به این هنر تأثیرگذار؛ از سوی ائمهی اطهار(ع) به شرح زیر است:
1-1خوشخوانی؛ هنری تبلیغی در عهد رسول اکرم(ص)
پیامبر اکرم (ص) ؛ در جهت انتقال بهتر و مؤثرتر کلام الهی، با شناختی کامل از ماهیت قرآن، اهداف نزول، وضعیت مخاطبان و شرایط موجود، از تمامی ظرفیتهای روانی-تعلیمی، استفاده نمودند تا ضمن تشویق مخاطبان به پرداختن، به کلام الهی و قرائت بیش از پیش قرآن، زمینهی انس و عمل و رسیدن به هدف غایی نزول، برای ایشان فراهم گردد.
شخصی بهنام ضماد، از اهالی یمن، وارد مکه شد. پس از شنیدن اوصافی همچون شاعر، مجنون، ساحر و کاهن، دربارهی پیامبر(ص)، به قصد معالجه نزد ایشان آمد. پیامبر(ص) در گفتوگویی با وی پس از حمد و ستایش الهی، آیاتی از قرآن را بر وی تلاوت نمودند . ضماد، با شنیدن آیات شگفت انگیز الهی، اسلام آورد.( نیشابوری خرگوشی: 1424،3/ 474)
شیوایی کلام الهی، به اندازهای بود که حتی سران قریش، همچون ابوجهل، ابوسفیان و اخنس بن شریق را شبانه به سوی خانه پیامبر(ص) میکشاند تا به تلاوت ایشان، گوش دهند.(ابن اسحاق:1398، 1/189)
وجود مقدس پیامبر اکرم (ص)، را میتوان بهعنوان برجستهترین چهرهی این وادی ذکر کرد. نقل شده است که شخصی به نام براء پس از شنیدن تلاوت سورۀ تین از پیامبر اکرم (ص) چنین میگوید:« فما سمعت احدا احسن صوتا او قرائة منه؛ صدای احدی را زیباتر از صدا و قرائت پیامبر (ص) نشنیدم».( بخاری: 1422، 9/158) در میان صحابه وتابعین، افراد بسیاری بودهاند که با عباراتی همچون "احسن الناس صوتا بالقران" از آنها نام، برده شده است. برخی از این افراد عبارتند از : سالم مولی ابی حذیفه ،(محیسن: 1422، 1/257) اسیدبنالحضیر،(قرطبی:1412، 1/93؛ ذهبی:1413، 3/207) عقبة بن عامر(ابن عساکر:1415، 4/499) ،ابو موسی اشعری که پیامبر (ص)درباره وی فرمودند: "لقد اوتی ابوموسی مزمار من مزامیر آل داوود؛ به ابوموسی صدای نیکویی از اصوات داوودی داده شده است." ( قرطبی، همان،3/981) ، علقمة بن قیس( ذهبی:1417،1/27) و ابن جزری(ابن جزری:1351، 1/516). استاد لبیب سعید ، فهرست مبسوطی از طبقه صحابه، تابعین و تابع تابعین در رابطه با کسانی که معروف به صدای خوش در تلاوت قرآن و بهکارگیری الحان بوده اند، ارائه نموده است.(لبیب سعید:1970، 33-29)
بررسیهای تاریخی- روایی نشان میدهد ؛که پیامبر اکرم(ص) علاوه بر تکرار چندین بارۀ آیات بر فراگیران در مقام آموزش، از جلوههای آوایی و هنری نیز در انتقال کلام الهی به مخاطبان بهویژه در مقام تبلیغ، استفاده نمودهاست. بهرهگیری از همین هنر تأثیرگذار، باعث جذب گروههای بسیاری به اسلام شده است. دراحادیث زیادی که در کتب فریقین، وارد شده است نیز به نحوی بر استفاده از صدای زیبا و بهرهگیری از هنرهای آوایی در چارچوبی صحیح، تاکید دارند:
" لکل شیء حلیة و حلیة القران الصوت الحسن" ؛ برای هرچیز زیوری است و زیور قرآن؛ صوت نیکوست. (کلینی: 1369، 2/615)
پیامبر خدا (ص) فرمودند :" قرآن را با صداهای خود نیکو کنید، زیرا صوت نیکو بر زیبایی قرآن میافزاید."(دارمی:1412، 4/2194؛ نیشابوری: 1411، 1/768)
امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند، هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه دارای صدای نیکو بوده است."(کلینی،همان،2/616)
البته قرائت پیامبر(ص) ، دارای اصول و ویژگیهایی بوده که متناسب با این کتاب مقدس طرح ریزی شده است؛ از جمله:
الف. ترتیل: در نگاه قرآن کریم، آن آوایی پسندیده و مطلوب است که در قالب ترتیل ارائه گردد." وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا" (مزمل /4) طبق ویژگیهایی که از ترتیل بیان شده، ترتیل عبارت است از: عدم سرعت زیاد، زیبا خوانی، تلفظ صحیح حروف و حرکات و رعایت وقوف ..
پیامبر خدا (ص) ، به ابن عباس فرمود: "وقتی قرآن میخوانی به ترتیل بخوان.پرسید :ترتیل چیست؟فرمود آشکار و روشن بیان کن و مثل حرفهای خشک وغیر قابل استفاده پراکندهاش نکن و مثل شعر تند مخوان..."
در حدیث دیگری امام صادق )ع)، ترتیل را زیبا ،آرام و با مکث خواندن ، تفسیر نموده اند.(طبرسی:1377، 4/3833)
امیرالمؤمنین)ع) ، ترتیل را بیان صحیح حروف و رعایت موارد صحیح وقف عنوان نموده اند.( مجلسی:1403، 81/188)
ب. ترجیع:
ترجیع از مادهی " رجع" و در اصل به معنای بازگشت و تکرار است ( ابن فارس:1404، 2/490) . وقتی با صوت بهکار میرود به معنای نزدیک نمودن ضرب و تکیه گاههای حرکات در صوت است ( فراهیدی:1419،1/225). یا عبارتست از، تکرار و بازگرداندن قطعهای از صوت .( راغب اصفهانی: 1412،343) طریحی با تفصیل بیشتری منظور از ترجیع در صوت را ،گرداندن و تکرار صدا در حلق می داند.( طریحی:1375، 4/332) ، وی همچنین معنای دیگری را برای این واژه ارائه می دهد که عبارت است از زیبا ساختن صوت.(همان)
برخی از دلایل استفاده از ترجیع پسندیده در تلاوت عبارتند از:
بخاری از عبدالله ابن مغفّل، نقل میکند که وی میگوید: "رسول خدا (را در روز فتح مکه سوار بر شتر دیدم که سورۀ فتح را قرائت مینمود در حالی که ترجیع می کرد"(بخاری:1422، 5/ 147؛ بیهقی:1410، 1/378) .مصطفی البغا ، در شرح این حدیث، ترجیع را گرداندن صدا در حلق تعبیر نموده است.(بخاری، همان،5/147)
ام هانی میگوید: "من شبانگاه قرائت پیامبر (ص) را، می شنیدم در حالی که در قرآن ترجیع مینمود"(مروزی:1408، 1/135).
امام باقر (ع) در توصیه ای به ابی بصیر، می فرمایند:" که قرائت را به خانواده ات بشنوان و در صوتت هنگام تلاوت قرآن ترجیع به کار گیر.(کلینی، همان،2/616) به کار بردن ترجیع به عنوان ویژگی صوت توسط امام(ع)، این شبهه را که ترجیع به معنای تکرار آیات است ، برطرف مینماید.
ج: استفاده از الحان عرب
در حدیثی معروف پیامبر (ص) ،چنین میفرمایند: " اقْرَؤُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا، وَ إِیَّاکُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْکَبَائِرِ؛ فَإِنَّهُ سَیَجِیءُ مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ یُرَجِّعُونَ الْقُرْآنَ تَرْجِیعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ وَ الرَّهْبَانِیَّةِ، لَا یَجُوزُ تَرَاقِیَهُمْ، قُلُوبُهُممَقْلُوبَةٌ، وَ قُلُوبُ مَنْ یُعْجِبُهُ شَأْنُهُمْ"قرآن را به آهنگها و اصوات عرب بخوانید، و از آهنگهاى اهل فسق و اهل گناهان کبیره بپرهیزید، که پس از من اقوامى خواهند آمد که قرآن را به آهنگ غنا و نوحه و رهبانیت مىخوانند، و این خواندن از گلوگاه آنان در نمىگذرد؛ قلوب آنان و قلوب کسانى که ایشان را مىپسندند، واژگون است.(همان، 2/64)
2-1 علی (ع) ، اولین شاگرد مکتب رسول الله (ص) در فنون قرآنی
جایگاه یگانه امیرالمؤمنین(ع) در امر قرائت و اقراء در سایهی ارتباط مستمر با رسول خدا (ص) و نوشیدن علوم نبوی از سرچشمهی آن با هیچیک از صحابه دیگر قابلمقایسه نبودند. خود حضرت دراینباره میفرماید:" آیهای بر رسول خدا(ص) نازل نشد مگر اینکه ابتدا آن را بر من اقراء میفرمود، سپس آن را بر من املاء میکرد و من با خط خود آن را مینوشتم."(همان)
یا اینکه میفرمود:"هر آیهای که نازل میشد رسول خدا شیوۀ قرائت آن را به من میآموخت، آنگاه املا میکرد و من مینوشتم." (ابن بابویه:1414، 121)
سخن کسانی چون ابن مسعود و ابو عبدالرحمن سلمی، نیز در این رابطه شنیدنی است. ابن مسعود که در روایاتی از سوی رسول اکرم (ص) توصیه به شنیدن تلاوت وی شده است، میگوید:"هیچکس را قاریتر از علی بن ابیطالب ندیدم"(عاملی، 1413، 114). سلمی نیز میگوید:"ما رایت ابن انثی اقرا لکتاب الله من علی ع"( ابن جزری،همان،1 / 546) و دربیانی دیگر میگوید:"ما رایت اقرا من علی، عرض القران علی النبی ص و هو من الذین حفظوه اجمع بلا شک عندنا"(همان)
1-3: جلوههایی از زیباخوانی قرآن توسط امام سجاد(ع) در دوره اختناق
بررسی شرایط اجتماعی - سیاسی هر یک از ائمه، نشانگر آن است که هریک از این بزگواران، با درک صحیح از شرایط جامعهی خویش، بهترین عنصر تبلیغی و مبارزاتی را برگزیده و در نیل به اهداف مقدس خویش از آن بهره برده اند. شرایط سخت سیاسی و اوضاع نابسامان فرهنگی دوران زندگانی امام سجاد (ع) ، این امام همام را بر آن داشت تا شیوه ای منحصر به فرد، در اشاعهی فرهنگ ناب اهل بیت (ع)برگزیده و ضمن مبارزه با حاکمان وقت، نقش مهمی را نیز در مقابله با جریانهای مبتذل فرهنگی رو به رشد ایفا کند.
یکی از مسایل فرهنگی قابل توجه در دوران سید الساجدین (ع) ،گسترش خوانندگی و خنیاگری و بهرهگیری از آلات مبتذل موسیقایی بود؛ که کلیهی طبقات اجتماعی، حتی عابدان و زهاد را به سوی خود کشانده بود. امام (ع)، نیز در جبههی مقابل با بهره گیری از صوت ملکوتی خویش و همراه ساختن آن با آیات دل انگیز قرآن و مناجاتهای عارفانه، بهصورت قابل توجهی، نظر مردمان جامعهی خویش را بهسوی خود، معطوف ساختند و روان ایشان را با موسیقی الهی سیراب نمودند.
گزارشهای تاریخی، حاکی ازآن است که مدینه از سالهای( ۶۵ هجری)، به بعد گرفتار تباهی اخلاق و فساد عمومی گشت. فسادی که مقدمات آن از سالها پیش شروع شده بود. بالا رفتن رقم ثروت و خرید ملک و مستغلات برای اشراف قریش آنان را به زندگی پرتجمل کشانید به گونه ای که کنیزان و غلامان بسیار خریدند. بهخصوص کنیزکانی که با موسیقی و خوانندگی آشنایی داشتند و روز به روز بر ارزش آنها افزوده میشد و هنرهای مبتذل موسیقایی رواجی روز افزون می یافت.(شهیدی:1374، 103)
ابوالفرج اصفهانی، شرح حال جمیله (یکی از خنیاگران آن عصر) را به تصویر کشیده است؛ که آنچنان مقامی در میان مردم مدینه، یافته بود که در هنگام ترک شهر تعداد زیادی به بدرقۀ او رفته بودند.(اصفهانی: 1992،8/209؛ کحاله: 1379، 1/212)
پنداری دو شهر بزرگ مکه و مدینه را برای خنیاگران پرداخته بودند. تا آنجا که برخی از فقیهان و زاهدان نیز به سراغ آنان میرفتند. (شوقی ضیف: بیتا،2 /237)
این شرایط اجتماعی به نوبهی خود نشانگر عمق ذکاوت امام سجاد (ع)، در بهکارگیری ابزاری مشابه و مقابله با این ابتذال فرهنگی است.امام (ع)، با بهره گیری از صوت ملکوتی خود و همراه ساختن خود با آیات بلند الهی و جلوه های زیبای موسیقی اسلامی آنچنان اثری بر مخاطب به جای میگذاشت که توجه همگان را به خود جلب مینمود. دو روایت زیر نشانگر این تاثیر معنوی صوت امام (ع) بر مخاطبین بوده است:
کلینی با اسناد خود از امام کاظم (ع)، چنین نقل میکند:" به درستی که حضرت علی بن الحسین (ع)قرآن میخواند و چه بسیار گذرنده ای که از حضرت میگذشت و از خوشی آوازش مدهوش میگشت...."( کلینی، همان،2/615)
امام صادق (ع)، فرمودند: "حضرت علی بن الحسین (ع) ،از همهی مردمان خوش آوازتر به قرآن بود و سقاها که از در خانهی آن حضرت میگذشتند، میایستادند و قرائتش را میشنیدند . ابو جعفر (ع)بهترین مردم از لحاظ صوت بود.(همان،616)
2. جهتگیری فقها و بزرگان امامیه، دربارۀ تغنی و خوشخوانی قرآن
از دیرباز تا کنون فقها و علمای اعصار گوناگون دربارۀ تغنی و سایر مسائل زیر مجموعۀ آن مانند : ترجیع، صوت و لحن در قرائت قرآن کریم با یکدیگر اختلاف داشتهاند. به طور کلی دربارۀ حکم تغنی در قرآن، فقها را به چند دسته میتوان تقسیم کرد:
1) افرادی همچون فخرالمحققین، میرزای قمی، شیخ حر عاملی، علامه حلی و دیگران آهنگ قرائت را مشمول موضوع غنا، دانسته و حکم به تحریم آن دادهاند.(سعدی:1394، 70)
2) آنان که هرگونه غنا را تحریم، ولی آهنگ قرائت را از آن استثنا نمودهاند، مانند: محقق سبزواری.(سبزوراری:1418،85)
3) آنان که آهنگ قرائت را خارج از موضوع غنا دانسته و آن را جایز شمردهاند. از جملۀ قائلان به این رأی میتوان به صاحب جواهر و شیخ انصاری اشاره نمود.(سعدی،همان،71)
بررسی روایت وارده، دربارۀ خوشخوانی قرآن کریم و دیدگاه فقیهان بزرگی همچون صاحب جواهر و شیخ انصاری بیشتر موید نظریۀ سوم است و عبارات وارده دربارۀ مذمت این موضوع، بیشتر ناظر به زمانی است که با پیرایههای منفی و غیر قابل قبول، همراه باشد.
محقق سبزواری در جمع بین اخباری که دلالت بر حرمت غناء و یا جواز آن دارند، میگوید: این امر به دو صورت ممکن است:
1) اخباری که دلالت بر حرمت دارند، مرادشان غنا در غیر قرآن است و روایاتی که بر ممنوعیت غنا در قرآن دلالت دارند، مرادشان غنایی است که به نحوی لهو باشد، مانند کار فساق. اما روایات دیگر که بر جواز تغنی به قرآن دلالت دارند، مرادشان غنایی است که به نحوی لهو، نباشد.
2) روایاتی که غنا را حرام میدانند، حمل بر مواردی شود که در آن زمان شایع بوده و غنا لهو، و به همراه آن گناهانی مرتکب میشدند که موید آن، روایت علی بن جعفر از برادرش امام کاظم(ع)، است که میگوید: از امام (ع)، در مورد غنا سوال کردم که آیا در عید فطر و قربان و شادی جایز است؟ فرمودند: اگر با معصیتی صورت نگیرد، اشکالی نیست. همچنین روایات دیگری که اشاره دارند که منشا حرمت، افعالی هستند که با غناء همراه میشوند. از طرفی روایات فراوانی دلالت بر جواز غنا در قرآن میباشد،حتی استحباب حسن صوت و تحزین و ترجیع به آن دارند.(سبزواری:1418، 85)
امام خمینی( ره)، در این باره میفرماید:" غنا حرام است و کاسبی کردن با آن حرام است. غنا زیبا کردن صدا نیست بلکه کشش و چهچهی آن است به گونهای که انسان را به طرب وادارد آن گونه که مناسب لهو و طرب است. تفاوت نمیکند که غنا را در قرائت قرآن به کار ببرند یا در دعا و مرثیه خوانی و چه با آن شعر بخوانند یا نثر؛ بلکه اگر امور مقدس را به صورت غنا بخواند، عقابش دو برابر میگردد".(خمینی:1379، 1/497)
آیه الله خویی نیز در کتاب مناهج الصالحین میگوید: " غنا حرام است اگر به گونه لهوی باطل صورت بگیرد؛ یعنی آواز به شیوه لهوی باشد. لهوی بودن آواز را مردم تشخیص میدهند. شنیدن این گونه آواز حرام است و تفاوت نمیکند که با آن قرآن بخوانند یا دعا یا مرثیه و مانند آن".(خویی:1410،2/7)
3. واکاوی روایتی مشهور در راستای شفافیت پیرایههای مذموم تغنی در قرآن
از روایات مشهور در رابطه با تغنی قرآن مجید روایت ذیل است:
« عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ الْأَحْمَرِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ:عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اقْرَؤُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا، وَ إِیَّاکُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْکَبَائِرِ؛ فَإِنَّهُ سَیَجِیءُ مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ یُرَجِّعُونَ الْقُرْآنَ تَرْجِیعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ وَ الرَّهْبَانِیَّةِ، لَا یَجُوزُ تَرَاقِیَهُمْ، قُلُوبُهُممَقْلُوبَةٌ، وَ قُلُوبُ مَنْ یُعْجِبُهُ شَأْنُهُمْ»
پیامبر«ص»:" قرآن را به آهنگها و اصوات عرب بخوانید، و از آهنگهاى اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید، که پس از من اقوامى خواهند آمد که قرآن را به آهنگ غنا و نوحه و رهبانیت مىخوانند. این خواندن از گلوگاه آنان در نمىگذرد. قلوب آنان و قلوب کسانى که ایشان را مىپسندند واژگون است."(کلینی، همان،2/ 614)
بحث بر انگیزترین و پیچیده ترین واژه از لحاظ مفهوم مخصوصاً در میان فقها، واژۀ غناست. اما به دور از بحثهای فقهی که از قدیم تا کنون جریان داشته، بررسی لغوی مستدل واژۀ غنا تا حد زیادی میتواند در فهم روایت راهگشا باشد.
از قدیم الایام در میان اقوام سامی، این واژه به معنای آوازه، سرود و سرود روحانی به کار می رفته است.(مشکور:1375، 2/613؛ دهخدا: 1377، 21 /342)خلیل بن احمد، این کلمه را در حالت مقصور(غِنی)، بی نیاز در مال و در حالت ممدود(غناء) بر صوت اطلاق میکند.(فراهیدی، همان،4/450) لغت شناسان دیگر نزدیک به همین مضمون را ذکرکردهاند.(جوهری:1407،6/2450؛ فیومی:1414، 2/455) عدهای نیز قیودی برآن افزوده اند و غنا را صدایی میدانند که طرب انگیز باشد.(فیروزآبادی: بیتا، 4/372) طریحی، نیز در تعریفی از واژۀ غنا، چنین میگوید:" غنا صوتی است که مشتمل بر ترجیع مطرب باشد یا چیزی که در عرف غنا نامیده می شود. هرچند مطرب نباشد، چه در شعر باشد ،چه در قرآن باشد و چه در غیر آن"(طریحی، همان،1/321) صاحب التحقیق، هم اصل واژه را برگرفته از غنا عربی و به معنای ترنم و آوازخوانی، دانسته است و در توجیه مناسبت آن با اصل کلمه که بیانگر بی نیازی است عنوان میدارد که غالباً بی نیازی، انسان را به تجاوز ، طغیان و رفع صوت وادار می سازد.(مصطفوی:1360 ،7/257)
بیشترین اختلاف میان فقها و شارحان حدیث، پیرامون واژۀ لحن است . هرکدام از ایشان با مذهب اعتقادی و جهتگیری مذهبی و تخصص علمی خویش در جهت توجیه آن، برآمده اند.
برخی براین باورند که منظور از لحون عرب که پیامبر (ص) توصیه به قرائت متناسب با آن نموده اند، عبارتست از برخی قواعد لهجه ای در زبان عرب همچون اماله و تفخیم...(دانی:1428 ،7/257؛ سخاوی:1418، 1/ 294) طبق این برداشت پیامبر(ص)، جهت سهولت در تلفظ کلمات قرآن، به مسلمانان اذن داده اند که با یکی از لهجه های عرب و اصول حاکم برآن مانند : اماله،تفخیم و ...به قرائت کلام الهی بپردازند.این نظر از جهاتی قابل نقد است:
اولاً: تعبیر بیان شده ازلحن با معنای لغوی واژه همخوانی ندارد و همانگونه که در بحث لغوی گذشت، این واژه در اغلب موارد بار آوایی و آهنگین را به همراه دارد.ثانیاً : به فرض این که لحن را به معنای لهجه های عرب، تفسیر کنیم. ادامۀ حدیث با قسمت آغازین آن ناهماهنگ است و مفهوم صحیحی از لهجه های اهل فسق یا لهجه های اهل کتاب، برداشت نمیشود.ثالثاً: عدم تلاوت قرآن با اماله و یا تفخیم و امثال آن مستوجب نکوهش شدید بیان شده در انتهای حدیث نیست و نمیتوان پذیرفت مثلاً کسی که قرآن را با اماله و یا خلاف آن نخوانده، مشمول توبیخ شدید انتهای روایت، گردد.
عده ای نیزلحن را به معنای لغت گرفته اند.(مازندرانی:1382 ،11/39)ایشان همچنین منظور از لغت عرب را تلفظ حروف از مخارج و رعایت قواعد تجویدی دانسته اند و منظور ازاصوات عرب را نوعی خواندن قرآن شبیه خواندن عربها میدانند.(میرلوحی:1374، 1/243) مولف اعلام الاحباء، در قسمت دوم روایت لحن را به معنای خوانندگی و غنا گرفته است ؛ یعنی این که روایت میگوید برحذر باشید که به طریق اهل فسق و یهود و نصاری خوانندگی کنید.(همان)
نقدهایی براین نظر وارد است از جمله:
الف: حمل"لحن"در قسمت اول روایت بر"لغت عرب"و حمل آن در قسمت بعدی روایت بر"خوانندگی و غنا"بدون دلیل و مخالف سیاق روایت و ساختار واحد آن است.
ب: تفسیری که از واژۀ"اصوات عرب" ارائه شده معادل همان"لحن"است که با بیانی دیگر توسط مولف عنوان شده است و خواندن قرآن به گونه ای که شبیه عربها باشد جز با رعایت نکات تجویدی و تلفظ حروف صحیح آن، امکان پذیر نیست.
ج: انطباق"لحن"بر"لغت"، نوعی تکلف محسوب می شود؛ زیرا در اغلب کتب لغت کهن و معتبر، این واژه به معنای آهنگ و ویژگی های مربوط به صوت میباشد.
د: بسیاری از کسانی که در زمان صدور، اهل فسق و خوانندۀ غیر مجاز بوده اند نیز به زبان عربی فصیح تکلم میکرده اند و در این مورد با دیگر مسلمانان و قراء، اشتراک داشته اند.
سومین نظری که به نظر نگارنده، انطباق بیشتری با لغت، تاریخ، بافت روایت و بسیاری از روایات دیگر دارد؛ بهکار بردن لحن، به معنای"آهنگ و نوا وآوا"است که پیامبراکرم( ص)، با شرایطی آن را به مسلمانان و قاریان قرآن، توصیه نمودهاند.ابن اثیر ،پس از بیان معانی مختلف لغت"لحن"،حدیث مزبور را نقل نموده و لحن را در آن به معنای آهنگ و خوانندگی و زیبایی قرائت، دانسته است.( ابن اثیر:1399، 4/242؛ ابن اثیر: بیتا،2/459)
مناوی، نیز در شرحی که بر جامع الصغیر سیوطی نوشته ،لحون عرب را آهنگهایی میداند که حروف بهوسیلهی آنها ضایع نشده و از مخرج خود مختل نشوند.وی، الحان پسندیده را باعث افزایش انبساط روحی وجذب قلوب قسی و موجب برداشته شدن حجاب چشم، هنگام تلاوت قرآن، میداند.(مناوی:1415، 2/83)
از دیرباز در میان فقهای شیعه، بحث فراوانی در جریان بوده است که آیا قرائت قرآن با الحان و اصوات نیکو مشمول غنا می شود یا خیر؟ عده ای هرگونه استفاده از آهنگ و ترجیع صوت را در تلاوت و غیرآن مردود و حرام شمرده و عده ای دیگر به مباح بودن واستحباب آن حکم داده اند(عاملی:1418، 2/243)
اما بررسی سیرۀ معصومین و اصحاب رسول خدا (ص) و تامل در بسیاری از روایات وارده،این نکته را روشن می سازد که هرگاه تلاوت قرآن با زدودن حواشی مذموم آن همراه باشد، نه تنها مباح بلکه مستحب و توصیۀ ائمه(ع)، میباشد.
در پایان این بخش، سخن یکی از فقها در این زمینه راهگشاست.ایشان دراین زمینه میگوید:«هر صوت حسنی که با آلات لهو یا صوت زنی که مرد بشنود یا شهوت انگیز باشد و نفس بهیمی را به حرکت در آورد،یا کلام کذب و لاطائلی باشد؛مسلماً غنا و حرام است و هر صوت حسنی که مقابل این باشد در اکثر احادیث مسمی به صوت حسن است نه[مسما]به غنا و مباح است،بلکه در قرآن و ذکر مستحب است»(دارابی:1374 ،1/29)
شیخ علی عاملی نیز در مقاله" تنبیه الغافلین" صرف ترجیع را در حرمت [غنا]کافی نمی داند و دربارۀ استفاده از آن در قرائت قرآن می گوید:" اگر در خواندن قرآن غنا حرام باشد در غیر قرآن به طریق اولی حرام است.البته این حرمت با حسن ترجیع و رعایت الحان عرب و حزن و نغمه در قرائت قرآن منافات ندارد."(عاملی: 1374،1/63)
بررسی واژگان کلیدی روایت مورد بحث نشانگر آن است که پیامبراکرم (ص) در صدد تاکید بر نوع خاصی از تلاوت و قرائت قرآن کریم هستند که دارای چارچوب آهنگین خاص و منحصر به خود است. از سوی دیگر با بیان حالات منفی و غیرقابل پذیرش قرائت با منع از بهکارگیری الحان یهود و نصاری، الحان اهل فسق و نواهای زنان شوی از دست داده وآوای راهبان گوشهگیر، مسلمانان را به سوی قرائت و تلاوت مطلوب سوق داده اند. بررسی های تاریخی موسیقی عصر نزول قرآن، این حقیقت را روشن می سازد که در میانگونه های مختلف آهنگ و موسیقی اعراب، یهود و نصاری، مولفه هایی وجود دارد که با الفاظ، کلمات و اهداف بلند کلام الهی، سازگاری ندارد و رسول خدا (ص) در صدد منع مسلمانان از این نوع قرائتها بوده اند. از جمله مواردی که مسلمانان از آن برحذر شدهاند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قرائت کلام الهی به همراه نواختن آلات موسیقی
- اصل قرارگرفتن آهنگ و موسیقی به جای کلمات به گونهای که به تبعیت از آهنگ کششی در برخی حروف و حرکات ایجاد گردد و کلمه را از شکل اصلی خود خارج نماید.
- بهکارگیری آهنگهای مبتذل و مناسب با مجالس لهوولعب، آنگونه که معمولاً دختران خواننده در مجالس گوناگون برای تحریک احساسات و شهوات مخاطبان استفاده می نمایند.
- استفاده از نغمات ثابت و تکراری؛ زیرا قرآن کریم مشتمل برآیات مختلف از وعده و وعید ، انذار و بشیر و...است و القاء مفهوم صحیح آنها نیازمند به آوا و بیانی متفاوت از دیگری دارد.
4. بازتاب بهکارگیری الحان پسندیده، در پرتو آیات و اقوال بزرگان
از صدر اسلام تا کنون یکی از جلوه های تاثیر گذار بر مخاطبان، استفاده از الحان و نوای خوش در تلاوت قرآن کریم، بوده است و بدیهی مینماید که اسلام نیز ازاین هنر اثربخش با زدودن پیرایه های منفی آن بهره جسته و رسوخی وصف ناشدنی بر جان هرکس که به آن روی نموده ، برجای گذاشته است. قرآن کریم ، آثار یک تلاوت صحیح را اینگونه بیان میکند:
4-1. ایجاد خشوع و ازدیاد ایمان در مخاطب
شاید بتوان مهمترین ویژگی، که قرآن برای یک تلاوت صحیح برمیشمارد، ایجاد خشوع و تپیدن قلب از خوف خدا، در مخاطب دانست.«اِنمَّا المُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»(انفال/2) مؤمنان، کسانى هستند که چون نام خدا برده شود خوف بر دلهاشان چیره گردد و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل مىکنند .
استاد جوادی آملی، دربارۀ تاثیر آوا در انتقال کلام، میفرمایند: "آدم وقتی مطالعه میکند؛ سند معتبر، گویندۀ معتبر، کتاب معتبر [درنتیجه] متأثر میشود یا ممکن است نمی، از چشمش در موقع مطالعه بیاید، امّا وقتی یک مداح با آهنگ خوب این را میخواند، آدم نمیتواند خودش را کنترل کند. علم که نمیگریاند بلکه آن آهنگ است که میگریاند. آن آهنگ با اراده کار دارد، با عقل عملی کار دارد. "(جوادی آملی،جلسه اول تفسیر سوره مبارکه مومنون ،سایت اسراء: 4/2/1390)و در جای دیگر میفرمایند: "آن دستگاه اراده را یک سلسله امور هنری اداره میکند. آن مسئله دانش نیست..."(همان)
الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ : آنان، چون [نام] خدا یاد شود، دلهایشان خشیت یابد. (همان)
علامهجعفری نیز کار موسیقی و نوا را تحریک و تهییج نفس درباره آن واقعیاتی می داند که انسان در، درون خود دارا می باشد.(جعفری:1387، 32)
در آیۀ(انفال/32)نیز ایجاد خوف ممدوح و ترسستودنی در مقابل عظمت خداوند، از آثار یک تلاوت صحیح، شمرده شده است.
خدا، زیباترین سخن را [به صورت] کتابى متشابه، متضمّن وعده و وعید، نازل کرده است. آنان که از پروردگارشان مىهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد، سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم مىگردد. این است هدایت خدا، هر که را بخواهد، به آن راه نماید، و هر که را خدا گمراه کند او را راهبرى نیست.لرزش آغازینی که ابتدا وجود مستمع را فرامیگیرد، اطمینان و نرمی دل را در ادامه برایش به دنبال خواهد داشت. نکتهی قابل توجه دیگری که از این آیه بهدست میآید این است که تلاوت صحیح حتی در ظاهر بدن مستمع نیز تأثیرگذار است؛ (تَلینُ جُلُودُهُمْ).
رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات و مواضع گوناگون ،بر عنصر تاثیرگذار تلاوت و لحن تاکید کرده اند؛ از جمله می فرمایند:"این لحنها و آهنگها خوب است؛ این ها چیزهایی است که قرآن را در گوش و دل شیرین میکند و در نفوذ قرآن ،تاثیر میگذارد".(سخنرانی مقام معظم رهبری، 1388) باید به این مهم اشاره کرد که تاثیر یک تلاوت صحیح فقط بر مخاطب نیست، بلکه قرائتی تاثیرگذار خواهد بود که خود قاری، پیش از مستمع، حالات و احوال گفته شده را دارا باشد. از پیامبراکرم(ص) سوال شد که: "مَن أحسن الناس صوتا بالقرآن"؛ چه کسی بهترین صوت را در تلاوت قرآن دارا است؟ حضرت پاسخ دادند: " من إذا سمعت قراءته رأیت أنه یخشى الله عز وجل"؛ کسی که وقتی قرائت او را میشنوی، میبینی که گویا برای خداوند عزوجل خاشع و خاضع شده است.(هیثمی:1408 ، 170)
4-2. جاری شدن اشک و به سجده افتادن
از دیگر اثرات تلاوت نیکو، جاری شدن اشک و به سجده افتادن در برابر ذات ربوبی است. آیاتی از قرآن کریم که به این موضوع اشاره دارند، عبارتند از:
إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً.(اسراء/107)؛ بىگمان کسانى که پیش از [نزول] آن دانش یافتهاند، چون [این کتاب] بر آنان خوانده شود سجدهکنان، به روى درمىافتند.
وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعا .(اسراء/109)و بر روى زمین مىافتند و مىگریند و بر فروتنى آنها مىافزاید.
در تفاسیر آمده است که پیامبر(ص)، عمر بن امیه الضمری را با قرآنی، نزد نجاشی، پادشاه حبشه فرستاد. پس از آنکه نجاشی، قرآن را دید، جعفر بن ابی طالب و همراهانش را به نزد خود دعوت کرد و گروهی از علمای مسیحی را نیز به آن مجلس دعوت نمود، سپس از جعفر خواست که قرآن بخواند. او نیز آیاتی از سورهی مریم را برای جمع قرائت کرد. پس از شنیدن آیات الهی، اشکهایشان سرازیر شد و گفتند ما ایمان آوردیم. در سورهی مائده آیه 83، دربارهی این گروه آمده است.وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْینَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ. چون آنچه را به سوى این پیامبر نازل شده، بشنوند، مىبینى بر اثر آن حقیقتى که شناختهاند، اشک از چشمهایشان سرازیر مىشود. مىگویند: پروردگارا، ما ایمان آوردهایم، پس ما را در زمرۀ آنان که شاهدند و به چشم خود میبینند ، بنویس.
با توجه به این آیهی شریفه، علمای مسیحی، زمانی که آیات الهی بر آنها تلاوت شد، گریستند و اقرار به ایمان، نمودند. که از این میان گریستن، حکایت از تسلیم شدن و خضوع و خشوع آنها دارد.
4-3. ایجاد آرامش و طمأنینه در قلب
قرآن کریم، در این زمینه میفرماید: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب.(رعد/28) ؛آگاه باش! که با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.
از مصادیق بارز ذکر، خود قرآن است. درنتیجه باید توجه داشت که اگر تلاوتی از قرآن برای انسان آرامش و اطمینان قلبی به ارمغان آورد، صحیح و اصولی است. در غیر اینصورت به هدف خود نائل نگشته است. بسیار دیده شده که تلاوتی ایجاد هیجان کاذب و ناآرامی درونی به مستمع داده است که خود نشانگر آن است که از حقیقت خود، فاصله گرفته است.
نتیجهگیری
- اهل بیت(ع)، خود از چهرههای شاخص خوشخوانی و تغنی قرآن، بودهاند و به بهترین وجه از این هنر بیبدیل در جذب مخاطب بهره جستهاند.
- دربارۀ جایگاه شرعی تغنی در تلاوت قرآن، دو دیدگاه کلی وجود دارد و اغلب مواردی که حکم به حرمت آن شده است زمانی است که با پیرایههای مذموم همراه باشد.
- در آیات و روایات گوناگون، اثرات قابل توجهی برای تلاوت صحیح برشمرده شده است که از جمله آن میتوان به ازدیاد ایمان و خشوع، اشاره نمود.
مراجع:
1- ابن اثیر، مبارک بن محمد؛ بیتا، جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج2،نشر مکتبه الحلوانی.
2- _______________ ؛1399، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج4، بیروت: نشر مکتبه العلمیه.
3- ابن اسحاق، محمد؛1398 ، سیره ابن اسحاق، ج1، تحقیق: زکار سهیل، بیروت، دارالفکر.
4- ابنبابویه، محمد بن علی؛ ۱۴۱۴ق، اعتقادات الامامیه، نشر کنگره شیخ مفید، چاپ دوم.
5- ابن جزری، محمد بن محمد؛۱۳۵۱ ، غایة النهایه فی طبقات القراء،ج1، نشر مکتبة ابن تیمیة.
6- ابن عساکر، علی بن حسن؛ ۱۴۱۵، تاریخ دمشق، ج4، نشر دار الفکر.
7- ابن فارس، احمد؛ ۱۴۰۴، معجم مقاییس اللغه، ج2، قم: مرکز النشر .
8- اصفهانی، ابوالفرج؛1992،الاغانی،اشراف:محمد ابوالفضل ابراهیم،الهیئه المصریه العامه.
9- بخاری،محمد بن اسماعیل؛۱۴۲۲، المسندالصحیح، ج9و5،دمشق: نشر دار طوق النجاه.
10- بیهقی، احمد بن حسین؛ ۱۴۱۰، شعب الایمان، بیروت: دارالکتب العلمیه.
11- جعفری، محمد تقی:۱۳۸۷ ، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، نشر آثار علامه جعفری.
12- جوادی آملی،عبداله، تفسیر سوره مبارکه مومنون، جلسه اول، سایت اسرا((www.esra.ir)،4/2/1390.
13- جوهری،اسماعیل بن حماد؛1407، صحاح، ج6، چ چهارم، بیروت، نشردارالعلم.
14- حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله؛۱۴۱۱، المستدرک علی الصحیحین، بیروت:نشردارالکتب العلمیه.
15- حرعاملی، محمدبن حسن؛۱۴۱۴ ، هدایه الامه الی احکام الائمه علیهمالسلام، مشهد: نشر آستان قدس رضوی.
16- خامنه ای، سیدعلی؛۱۳۸۸ ، در دیدار سالانه با قاریان قرآن. www.khamenei.ir .
17- خمینی، روحالله؛ ۱۳۷۹، تحریر الوسیله، ج1، قم: دارالعلم.
18- خویی،ابوالقاسم؛ بیتا، مناهج الصالحین، ج2،قم: مدینه العلم.
19- دارابی،محمد بن محمد؛ 1374،" مقامات السالکین" ،تحقیق:سید جعفر نبوی،قم: نشرمرصاد.
20- دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، ۱۴۱۲، سنن الدارمی، ج4، عربستان سعودی: نشر دارالمغنی للنشر و التوزیع.
21- دانی، عثمان بن سعید؛1428،جامع البیان فی القرائات السبع،امارات: جامعه الشارقه.
22- دهخدا، علیاکبر؛۱۳۷۷، لغتنامه، ج21، زیرنظر محمد معین و سید جعفر شهیدی تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
23- ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد؛1413،تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج3 و1،بیروت: نشر دار الکتاب العربی .
24- ____________________؛ 1417، معرفة القراء الکبار، نشر دارالکتب العلمیه.
25- راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛۱۴۱۲، المفردات فی غریب القرآن، نشر دارالعلم الدار الشامیه.
26- سبزواری، محمدباقربن محمد مؤمن؛1418، رساله فی تحریم الغناء، قم: نشر مرصاد.
27- سخاوی،علی بن محمد؛1418،جمال القراء و کمال الاقراء،دمشق:دارالمامون للتراث دمشق.
28- سعدی، محمدجواد؛ ۱۳۹۴، " ترجیع در قرائت از منظر روایات، فقیهان و عالمان قرائت"، مجموعه مقالات و سخنرانیهای شورای عالی قرآن .
29- شوقی ضیف؛ بیتا، تاریخ الادب العربی، ج2، قاهره: دارالمعارف قاهره.
30- شهیدی، سید جعفر؛ ۱۳۷۴،زندگانی علی بن الحسین،نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
31- طبرسی، فضل بن حسن؛۱۳۶۰، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج1، ترجمه: مترجمان، تهران، انتشارات قراهانی.
32- ______________؛ 1377، تفسیر جوامع الجامع،ج4، انتشارات دانشگاه.
33- طریحی، فخر الدین بن محمد؛ ۱۳۷۵، مجمع البحرین، ج1و4، تهران: ناشر مرتضوی.
34- عاملی،جعفرمرتضی؛ 1413، حقایق هامه حول القرآن الکریم،بیروت: دارالصفوه.
35- عاملی، علی؛1374،" تنبیه الغافلین تذکیر العاقلین"، تحقیق: حسن شفیعی، قم: مرصاد .
36- فراهیدی، خلیل بن احمد؛ ۱۴۱۹، العین،ج1و4، قم: انتشارات هجرت.
37- فیروز آبادی، محمد بن یعقوب؛ بیتا، القاموس المحیط،ج4، بینا.
38- فیومی، احمد بن محمد؛ ۱۴۱۴، مصباح المنیر، ج2، چاپ دوم، قم: نشر دارالهجره.
39- قرطبی، محمدبن احمد؛1412، الجامع الاحکام القرآن،ج1، بیروت، نشرداراحیاءالتراث العربی.
40- کحاله، عمر رضا؛ ۱۳۷۹،اعلام النساء فی عالمی العرب والاسلام، ج1،دمشق: نشر مطبعه الهاشمیه.
41- کلینی، محمد بن یعقوب؛1369، اصول کافی، ج2، مترجم و شارح:هاشم رسولی/جواد مصطفوی، تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه.
42- لبیب سعید؛ ۱۹۷۰م، التغنی بالقرآن، نشر الهیئة المصریة العامه .
43- مازندرانی، موسی محمد صالح؛1382، شرح الکافی، ج11، تهران: نشر دارالمکتبه الاسلامیه.
44- مجلسی، محمدباقر؛۱۴۰۳، بحارالانوار، ج 81، ، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
45- محیسن، محمد محمد؛ ۱۴۱۲، معجم حفاظ القرآن عبر التاریخ،ج1، بیروت:نشر دارالجیل .
46- مروزی، محمد بن نصر؛ ۱۴۰۸، مختصر قیام اللیل و قیام رمضان و کتاب الوتر، پاکستان: نشر حدیث آکادمی فیصلآباد.
47- مشکور،محمدجواد؛ ۱۳۷۵، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی،ج2، نشر بنیاد فرهنگ ایران.
48- مصطفوی، حسن؛۱۳۶۰، التحقیق فی الکمات القرآن الکریم،ج7، تهران: نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
49- معرفت، محمدهادی؛ ۱۴۳۵، التمهید فی علوم القرآن، قم: موسسه النشر الاسلامی.
50- مناوی، محمد بن عبدالرئوف؛1415، فیض القدیر،ج2 ، بیروت: نشر دارالکتب العلمیه.
51- میرلوحی عاملی،سیدهادی بن سید محمد؛1374،اعلام الاحباء،قم: نشرمرصاد.
52- نیشابوری خرگوشی،عبدالملک بن محمد بن ابراهیم؛1424، شرف المصطفی، مکه:دارالبشایر الاسلامیه.
53- هیثمی،علیبنابیبکر؛ ۱۴۰۸ ، مجمع الزوائد، بیروت: نشر دارالکتب العلمیه.
[1] : دانشجو دکترای علوم قرآن و حدیث پردیس دانشگاه فردوسی مشهد m.kordlouie@gmail.com
[2] : دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد rostami@um.ir
[3] :دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد iravany@um.ac.ir