پژوهشگر پسا دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه فردوسی مشهد
10.22081/csa.2025.72510.1216
چکیده
این پژوهش با رویکرد تحلیل تاریخی-مفهومی به واکاوی نقش تأویلی روایات اهلبیت: در بسط و تعمیق معنایی آیه شریفه «أَفَلاَ یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا» میپردازد. در گام نخست، مقاله قرائتهای صرفاً واقعهگرایانه و جغرافیایی از این آیه، مانند غلبه سیاسی یا کاهش قلمرو را که با سیاق نزول مکی آیه ناسازگار است، مورد نقد قرار میدهد. در برابر این برداشتها، پژوهش حاضر نشان میدهد که روایات اهلبیت: در مقام یک عامل تأویلی-هرمنوتیکی فعال، با احیای ظرفیتهای مغفول در واژه «أطراف» (اشراف و بزرگان)، دلالت آیه را از یک تهدید تاریخی- سرزمینی به سطحی جهانشمول و معرفتی ارتقا میدهند. بر اساس این خوانش تأویلی، نقصان زمین نه بهمعنای کاهش جغرافیایی، بلکه نشانهای از زوال معرفتی و فقدان علما است که بهمثابه سنتی الهی، نشانه افول حیات تمدنی و گسست نظام دانایی جوامع تلقی میشود. این تفسیر، ضمن هماهنگی با لحن و محتوای آیات مکی قرآن که بر هشدار نسبت به فروپاشی معرفتی و اخلاقی تأکید دارد، چارچوبی مفهومی برای تحلیل نسبت حیات و ممات تمدنی ارائه میکند. پژوهش حاضر نقش محوری ثقلین در تبیین ابعاد باطنی و تمدنی وحی را آشکار ساخته و از رهگذر تعمیق معنایی، درکی نو از پویاییهای معرفتی قرآن فراهم میسازد.